loading...
sarvclinic79.com
naderhosseininasab بازدید : 0 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
رشد رواني عبارت است از رشد شناختي، عاطفي، فکري و اجتماعي در انسان، رشدي که از کودکي تا سنين بالاتر شروع مي شود، و رشد و تکامل رواني کودک شامل آگاهي حسي، مهارت هاي حرکتي و توانايي هاي اجتماعي و زباني است که به شدت تحت تأثير محيط ژنهاي کودک، و مهارتهاي شناختي است.
معمولاً والدين و متخصصان از ويژگي هاي رشد رواني کودک براي مقايسه او با بقيه هم سن و سالان خود استفاده مي کنند، مانند يادگيري در صحبت کردن، توانايي در خواندن، و همچنين براي بررسي وجود شناختي استفاده مي شود. يا مشکلات رفتاري در کودک، مانند مشکلات يادگيري.

مراحل رشد رواني کودک تا جواني

مرحله توسعه حسي و حرکتي:

رشد روانی کودک از تولد تا دو سالگي شروع به آموختن زندگي از طريق حواس و مهارت هاي حرکتي مي کنند و از طريق علائم حسي که مي بينند ياد مي گيرند. او ممکن است با شنيدن صداي آرام يک دوست هنگام ترس، آرام يا ناراحت شود.

مرحله قبل از راه اندازي:

فرد وقتي شروع به صحبت مي کند ، وارد مرحله پيش از راه اندازي رشد رواني مي شود ، زيرا فقط با زمان حال سازگار است و هنوز ياد نگرفته است که درباره گذشته يا آينده فکر کند.
 

مرحله شروع:

کودک با رسيدن به سن ابتدايي وارد مرحله شروع مي شود ، جايي که ياد مي گيرد به طور انتزاعي فکر کند، و همچنين ياد مي گيرد که در مورد چيزهايي که مي بيند منطقي رفتار کند.

عوامل رشد رواني کودک

روان کودک در دوران رشد خود تحت تأثير عوامل زيادي قرار مي گيرد و تنها به عوامل دروني مانند ژن ها يا ويژگي هاي شخصي محدود نمي شود ، بلکه تحت تاثير عوامل بيروني نيز ميباشد عوامل بيروني به شرح زير مي باشد:
 

عوامل اجتماعي:

عوامل اجتماعي از جمله مهمترين عوامل بيروني هستند که بر رشد رواني کودک مانند خانواده، مدرسه يا دوستان تأثير مي گذارند، زيرا روابط اجتماعي است که بر روي طرز فکر کودک ، يادگيري يا رشد او تأثير محسوسي دارد.

عوامل فرهنگي:

عوامل فرهنگي نقش مهمي در رشد رواني کودک ايفا مي کنند ، زيرا بر نحوه برخورد کودک با خانواده، نوع آموزش او، تأثير مي گذارد ، زيرا عوامل فرهنگي مجموعه اي از ارزشها، عادات و باورهاي غالب که کودک با آنها همزيستي دارد.
 

عوامل طبقه:

عوامل طبقه به عوامل متعددي از جمله سطح تحصيلات، ثروت مالي و شغلي که فرد در اختيار دارد تقسيم بندي مي شوند. معمولاً کودکي که در محيط کلاس بالا زندگي مي کند از فرصت هاي بيشتري نسبت به ساير کودکان برخوردار است که به نوبه خود بر روان او تأثير مي گذارد.
 
مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه بازی درمانی کودکان اوتیسم، بیش فعالی،  اختلالات حسی، اضطرابی، پرخاشگری ،وسواسی و نافرمانی مقابله ای فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.
naderhosseininasab بازدید : 2 سه شنبه 25 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

مهم ترین قسمت در آموزش صبر دانستن مفهوم بردباری است.
بردباری یعنی احترام گذاشتن به دیگران و داشتن نگرشی عمیق و ارزش قائل شدن برای تفاوت‌ها.

صبر از مفاهیمی است که نقشی بسیار مثبتی در زندگی انسان و حفظ سلامت روانی او دارد. صبر به معنی مقاومت در برابر سختی‌ها و از دست ندادن تاب و قرار است، که اگر در وجود انسان نباشد، زندگی کردن و تعامل با دیگران را برای او مشکل می‌کند.

هیچ کس دوست ندارد صبر کند، به خصوص کودکان.

از دیدگاه علم، تمرین شکیبایی در کودکان بسیار دشوار است. چون آنها طوری متولد شده‌اند که بلافاصله نیازهاشان را اعلام کنند، پس اگر بتوانید این هنر را به فرزندانتان بیاموزید، بزرگترین خدمت را درحق آنها انجام داده و به موفقیت و حفظ تعادل روانی‌شان در زندگی فردی و اجتماعی کمک کرده‌اید.

چگونه صبر کردن را آموزش دهیم؟

کودکان، انعکاس تربیت والدین هستند. اگر والدین می‌خواهند خصیصه‌ای در فرزندشان نهادینه شود، نخست باید آن خصلت را در خود پرورش دهند، چون کودک به خوبی از پدر و مادر خود الگو می‌گیرد.

او رفتارها و واکنش‌های والدین را با دقت‌ دیده و در ذهن خود ذخیره می‌کند و در زمان مناسب نشان می‌دهد.

یادگیری صبر به تمرین نیاز دارد، والدین بهتر است در فرصت مناسب و به بهانه‌های مختلف، آن را در بین اعضای خانواده به نمایش بگذارند، آنها همچنین باید اجازه دهند کودک صبر را تجربه کند.

روانشناسان در این زمینه معتقدند که گاهی بهتر است والدین تأمین خواسته فرزند خود را به تعویق بیاندازند، یعنی بلافاصله بعد از مطرح شدن خواسته کودک، آن را برآورده نکنند. این رفتار سبب می‌شود که کودک پی‌ببرد که رسیدن به نتیجه نیاز به فرصت دارد.

چه سنی برای آموزش دادن صبر مناسب است؟

مطالعات نشان می‌دهد که موفقیت و خوشبختی بسیاری از مردم در گرو صبر کردن است؛ به همین دلیل باید به کودکان نیز آموزش داده شود که با شکیبایی به پاداش بهتری می‌رسند.

آموزش بردباری از این قرار است که از تولد تا 14ماهگی نیاز کودک باید بلافاصله برآورده شود، تا کودک احساس اطمینان و امنیت کند.

از 14 ماهگی تا 2 سالگی بهتر است نیازهای ضروری کودک برآورده شود و در مواردی که امکان دارد از چند ثانیه شروع کرده و گاه تا چند دقیقه با تأخیر نیاز کودک را برآورده کنیم.

از دوسالگی به بعد، پدر و مادر باید از کودک بخواهند یک تا دو دقیقه منتظر بماند. باید توجه داشته باشیم که حتما به قول خود عمل کنیم، تا کودک بیاموزد که پاداش این کار او در آینده ثمر می‌دهد.

نحوه صحیح برخورد با کودکان کم صبر

اما موضوع آن با کم صبری فرزندمان چطور برخورد کنیم باید توسط پدر و مادر بین 3 تا 6 سالگی به طور جدی به کودکان آموزش داده شود و به این صورت باشد که از 3 سالگی به بعد، باید در هرکاری از چند ثانیه تا چند دقیقه، ساعت و روز صبر کند.

مثلا اگر فرزند 3 – 4 ساله چیزی از ما خواست به او بگوییم که اجازه بده من اول دست‌هایم را بشویم یا از اتاق چیزی بردارم و بعد به خواسته او عمل کنیم؛ این تأخیرها بسته به ظرفیت کودک و مهارت پدر و مادر، متفاوت است.

برای آموزش صبر به کودکان، بهتر است آنهایی را که بزرگتر هستند، گاهی به مکان‌هایی ببریم که نیازمند صبر و حوصله است؛ مانند موزه، نمایشگاه، ساعت یا موبایلی را تنظیم کنید و از کودک بخواهید تا زمان اتمام کار و زنگ خوردن، در یک جای مشخص بماند و آن جا را ترک نکند.

همچنین می‌توانیم ساعت را برای مدت زمان کوتاهی تنظیم کنیم و با او قرار بگذاریم تا زمانی که زنگ ساعت به صدا در نیامده صحبت نکند. کارهایی مانند کشیدن نقاشی، بازی با قطعات خانه‌سازی، برای این منظور مناسب هستند.

راهکارهای آموزش صبر به کودک

در این قسمت برای شما 4 روش آموزش صبر کردن را قرار دادیم که باهم آن را مطالعه می کنیم:

1.از طریق بازی وارد عمل شوید:

به چالش کشیدن صبر و حوصله، یکی از روش‌های مؤثر آموزش آن است.

مثلا پازلی که کمی سخت باشد برای فرزندتان تهیه کنید و از او بخواهید آن را درست کند و به او بگویید در صورت موفقیت پاداش خوبی نصیبش می‌شود.

در این شرایط، تلاش فرزند و ممارست او برای حل آن پازل، می‌تواند شروعی برای افزایش صبر باشد.

2.راه‌های بیان احساسش را به او یاد دهید:

گاهی کودکان به هنگام مواجهه با یک مشکل، برآشفته و عصبی می‌شوند و احساسشان را با برخورد‌های کلامی و فیزیکی نامناسبی بروز می‌دهند.

در چنین شرایطی به فرزندتان یاد بدهید، که با آرامش و بدون فریاد زدن و با استفاده از بیان و رفتار مناسب‌تری نیز می‌تواند احساسش را بروز دهد.

3.مفهوم زمان را برای کودک توضیح دهید:

کودک، زمان‌های قراردادی ما بزرگسالان را متوجه نمی‌شود، برای تفهیم این مطلب، بهتر است مفهوم زمان را با چیزهایی که کودک درک می‌کند، برای او توضیح دهید.

4. استفاده از ویدئوها و انیمیشن های آموزش صبر:

با استفاده از کلیپ ها و انیمیشن های کوچک می توانیم نحوه اموزش صبر کردن را به کودک خود آموزش داده و از او بخواهیم که همانند شخصیت های خوب داستان صبور و بردبار باشد.

پیامدهای عدم آموزش صبر:

افرادی که صبر را آموزش ندیده‌اند، امروز را به فردا ترجیح می‌دهند و هیچ کاری برای آینده خود انجام نمی‌دهند و خوشی‌های زودگذر باعث عدم موفقیت‌شان در آینده می‌شود.

افرادی که نمی‌توانند صبر کنند، همواره از آینده می‌ترسند، چراکه آنها همه وقت امروز خود را صرف تلاش طاقت فرسا کرده و درحد معقول و به‌جا از امروز استفاده نبرده‌اند و نگرانی‌شان از آینده همچنان وجود دارد.

آثار مثبت  آموزش صبر:

  • موفقیت: موفقیت در زندگی فردی و اجتماعی، بدون شکیبایی و استقامت در راه هدف، قابل تحقق نیست.
  • حفظ تعادل روانی: انسان در زندگی اجتماعی و در برخورد با دیگران، نیازمند صبر و شکیبایی است.

مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه بازی درمانی کودکان اوتیسم، بیش فعالی،  اختلالات حسی، اضطرابی، پرخاشگری ،وسواسی و نافرمانی مقابله ای فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.

naderhosseininasab بازدید : 2 یکشنبه 23 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

رابطه‎‌ی مادر- کودک مهم‌ترین زیربنا در رشد شخصیت انسان در طول سال‌های زندگی به شمار می‌رود. روابط اجتماعی کودک در آینده، شکل گرفته از روابط عاطفی میان مادر و نوزاد است و دلبستگی اولیه بین مادر و کودک شالوده‌ی سلامت شخصیت در کودکان در سال‌های بعدی زندگی است.

امنیت یا عدم امنیت

دلبستگی اولیه و ایمن در کودکان پیوند عمیق عاطفی است که کودک با مراقب اولیه‌ی خود یعنی مادر برقرار می‌کند. در این راستا، ارتباط نوزاد با مراقب اولیه (مادر)، نحوه‌ی تعامل نوزاد با جهان پیرامون او را مشخص می‌کند. بدین صورت که اگر این رابطه عمیق عاطفی به درستی شکل بگیرد، کودک می‌تواند به دنیا اعتماد ‌کرده و این باور که دنیا جای خوب و مورد اعتمادی است، از همان ابتدا در او شکل می‌‎گیرد، اما اگر این ارتباط اولیه به صورت نادرست شکل بگیرد، دید کودک نسبت به دنیا همراه با بدبینی می‌شود و جهان را محلی نا امن می‌پندارد. همچنین دلبستگی ناایمن، آثار مخربی بر روابط کودک با دیگران و شخصیت و رشد سلامت او در سال‌های آینده بر جای می‌گذارد.

میزان ابراز محبت به کودک، توجه به نیازهای اولیه و برآورده کردن آن‌ها، کیفیت حضور مادر و میزان توجهی که به کودک دارد، در تمامی سال‌های زندگی، به خصوص در دو سال اول زندگی اهمیت زیادی دارد.  بنابراین تجارب اشتباهِ اولیه با کودک می‌تواند منجر به دلبستگی ناایمن در او شود که در سلامت روان فرد در سال‌های آینده تاثیر غیرقابل‌جبرانی خواهد داشت و منجر به بروز اختلالاتی همچون اضطراب و افسردگی می‌شود.

دلبستگی ایمن زمانی ایجاد می‌شود که مادر به نیازهای کودک به درستی پاسخ دهد. به عنوان مثال، هنگام گرسنگی یا آداب توالت رفتن، کودک را در آغوش گرفته، در کنارش باشد و به او محبت کند.  رعایت این الگو در بزرگسالی منجر به عزت‌نفس در کودک شده و به او احساس امنیت می‌دهد.

به‌طور کلی، مادر در تمامی سنین جایگاه امنی برای کودک است که باعث می‌شود کودک ارتباطات اجتماعی معقول‌تری داشته باشد، نسبت به خود و عملکردهایش احساس رضایت کند، از هوش هیجانی بالاتری برخوردار باشد، منطقی‌تر و با مهارت‌تر عمل کند.

نظریه‌ی بالبی

از نقطه‌نظر «جان بالبی»، روانشناس و روانپزشک مشهور انگلیسی که نظریه‌اش در مورد نقش مادر در سبک‌های دلبستگی در کودکان اهمیت ویژه‌ای در نظریه‌پردازی‌های روانشناسی دارد، عشق مادر در دوره نوزادی و کودکی برای سلامت روانی کودکان ضرورت قابل‌توجهی داشته و وجود رابطه‌ای گرم، صمیمی و مداوم بین مادر (یا جانشین مادر) و کودک امری حیاتی است.

نظریه‌پردازان دلبستگی اعتقاد دارند که علت ایجاد نزدیکی و رابطه‌ی نوزاد با مادر نه به دلیل نیاز به غذا و تامین سلامت جسمی نوزاد، بلکه ایجاد نوعی رابطه‌ی امن و کسب امنیت روانی کودک است.

رابطه مادر با کودک باید اصولی باشد. مادر سهم بسزایی در برآورده کردن نیازهای کودک دارد. مهارت‌های اجتماعی کودک با مادر از طریق ارتباطات درست شکل می‌گیرد. بازی کردن، محبت کردن، وقت گذراندن، غذا دادن و آموزش دادن با حضور گرم و میل و رغبت مادر بسیار حیاتی است و در آینده باعث افزایش عزت نفس و آرامش در کودکان می‌شود.

در هر برهه از زندگی کودک، رابطه‌ی مادر و کودک آثار خاص خود را دارد و فقدان حضور مادر در کودک این حس را به‌وجود می‌آورد که دیگر جایش امن نیست و به همین دلیل، اعتماد خود را به دنیا و اطرافیان از دست می‌دهد. نوع روابط مادر و کودک نظیر طرد کردن، کنترل بیش از حد، محافظت بیش از حد، ایجاد رفتارهای اضطرابی و باورهای غیرمنطقی و خشک، در بروز مشکلات رفتاری کودکان نقش بسزایی دارد.

نظریه‌ی فروید

در نظریه‌ی روانکاوی فرویدی، نوزاد در حالتی از درماندگی به سر می‌برد و به‌ تنهایی قادر به ارضای نیازهای خود نبوده و متکی به توجه و مراقبت از سوی مادر است. دنیای کودک همواره دستخوش بی‌سامانی است که درآن سردی، گرسنگی، درد جسمانی و هر نیاز دیگری حالتی غیرمشخص و نامتمایز دارد. مادر به این بی‌سامانی‌ها شکل می‌دهد و نیازهای کودک را از هم متمایز می‌سازد. تمایز و سامان‌بخشی مادر پاسخِ مناسبی است که به نیازهای کودک می‌دهد.

اگر مادر قادر به درک صحیح این نیازها نباشد و کودک همچنان در بی‌سامانی باقی بماند، به مرور دچار مشکل خواهد شد. نکته‌ی اصلی این است که برای مادر، نیازِ نوزاد چیزی‌ جز درخواست محبت نیست. نیازهای کودک از بدو تولد گامی قطعی است در رابطه‌اش با مادر. بنابراین از این‌ پس برای کودک هر عنصری از عناصر عالم، مظهری از وجود مادر خواهد بود. به محض ‌این که ازخواب بیدار می‌شود، نیاز به حضور مادر دارد، ولی حتی در غیاب او قادر است از طریق ایجاد رابطه با اشیا یا قسمت‌های مختلف بدن خویش مادر را به‌گونه‌ای برای خود حاضر کند. مثلا مکیدن انگشت یا بازی با جغجغه عجالتا جای نیاز به وجود پستان یا حضور واقعی مادر را می‌گیرد. به‌عبارت صحیح‌تر، طفل قادر می‌شود وجود مادر را موقتاً برای خود از طریق مکیدن انگشت ایجاد کند

نظریه‌ی هورنای

«کارن هورنای» روانشناس معروف نیز عقیده داشت که نیاز به ایمنی و رهایی از ترس از ابتدا در کودکان وجود دارد و این نقش والدین به‌خصوص مادر است که این نیاز را ارضا می‌کند. مادامی که کودک احساس عشق و علاقه کند، می‌تواند به راحتی آن‌چه را که آسیب زا تصور می‌شود (مثل از شیر گرفتن، تنبیه‌های گاه و بی‌گاه والدین و غیره) را تحمل کند.

نظریه‌ی آدلر

و در آخر طبق نظریه‌ی «آلفرد آدلر» روانشناس برجسته که نظریه‌اش در باب احساس حقارت و عقده‌ی حقارت بسیار حایز اهمیت است، نقش مادر به عنوان اولین شخصی که کودک با او در تماس قرار می‌گیرد، اهمیت اجتناب‌ناپذیری دارد. به عقیده‌ی آدلر رفتار مادر با کودک می‌تواند پرورش‌دهنده یا مانعی جهت رشد علاقه‌ی اجتماعی در کودک باشد. مادر باید همکاری، جرات و مصاحبت را به کودک بیاموزد تا کودک بتواند در تلاش برای کنار آمدن با درخواست‌های زندگی، جرات‌مندانه عمل کند.

مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه مشاوره و ارزیابی خانواده و انجام تست های هوش، استعدادیابی و … فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.

naderhosseininasab بازدید : 4 شنبه 22 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

معمولا در اکثر خانواده به نقش مادر در تربیت فرزند اهمیت بیشتری داده می شود و همین باعث می شود تا نقش پدر در تربیت کودک نادیده گرفته شود. بسیاری از خانواده ها از پدر به عنوان مسئول تامین نیازهای مالی یاد می کنند. در صورتی که در واقعیت پدرها نقش قوی تری در زندگی فرزندان خود دارند. این دیدگاه غلط موجب می شود تا میزان صمیمیت میان پدر و فرزندان کمرنگ شود.

با تحقیقات انجام شده روی افراد مختلف مشخص شده زمانی که نقش پدر در تربیت کودک به اندازه مادر حائز اهمیت است، کودکان به انسان های سالم تری از نظر احساسی و روحی تبدیل می شوند. به همین منظور در ادامه قصد داریم شما را با اهمیت نقش پدر در تربیت کودک به طور کامل آشنا کنیم.

نقش پدر در تربیت کودک چیست؟

همانطور که گفته شد برخلاف تصور عموم، نقش پدر در فرزندپروری کودکان به اندازه نقش مادران حائز اهمیت است. زیرا کودکانی که با پدران خود ارتباط قوی و صمیمی دارند، از نظر احساسی و روانی انسان های سالم تر و شادتری هستند. در گذشته پدران زمانی که می خواستن در تربیت فرزندان مشارکت داشته باشند، با آن ها بازی می کردند و اغلب این بازی ها فیزیکی و کمی خشن بودند.

اما امروزه تعریف دیگری از نقش پدر در فرزندپروری وجود دارد. با توجه به اینکه امروزه اکثر مادران نیز در کنار پدران به کار در بیرون از خانه مشغول هستند. نقش پدر در تربیت کودک تعریف گسترده تری پیدا کرده است. به همین دلیل است که در حال حاضر پدران علاوه بر کمک در کارهای منزل، در تعویض پوشک، خواباندن و نگهداری نمودن از کودکان نقش دارند.

معمولا فرزندان در سنین نوجوانی می خواهند شبیه با بزرگسالان رفتار نمایند. در این زمان اولین کسانی که به عنوان الگو انتخاب می نمایند، والدین خود هستند. از طرفی رفتار والدین با آن ها نقش بسیار موثری در شکل گیری شخصیت آن ها دارد. به طور مثال دخترانی که با پدر خود ارتباط صمیمی و قوی دارند در سنین نوجوانی با کوچک ترین محبتی جذب جنس مخالف نمی شوند.

از طرفی به راحتی می توانند تصمیمات عاقلانه ای در زندگی بگیرند. از آنجایی که از نظر عاطفی کاملا اشباع شده اند، در صورت برخورد با جنس مخالف کاملا عاقلانه برخورد می نمایند. همچنین پسرانی که با پدر خود ارتباط نزدیک تر و صمیمی تری دارند، برای بانوان ارزش بیشتری قائل می شوند. همچنین از غرور و عزت نفس بیشتری برخوردار می باشند. این افراد معمولا در صورتی که اشتباهی انجام دهند، سعی می کنند در ابتدا مشکل خود را با پدرشان در میان بگذارند.

به طور کلی در خانواده هایی که نقش پدر در تربیت کودک به اندازه نقش مادر است. فرزندان سالم تری رشد می نمایند. در این خانواده ها اهمیت دادن به یکدیگر، احترام گذاشتن به هم، مشارکت، علاقه متقابل و ... به صورت رفتاری به کودک آموزش داده می شوند. به همین دلیل کودک نیز در سنین بالاتر به این قوانین پایبند خواهد بود. همچنین امکان تمایل پیدا کردن آن به سمت ناهنجاری های اجتماعی مانند سیگار کشیدن، دوستان ناباب، افت تحصیلی و ... به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت. بنابراین اگر می خواهید فرزندان سالم تر و موفق تری داشته باشید، نمی توانید نقش پدر در تربیت کودک نادیده بگیرید.

تاثیر نقش پدر در تربیت فرزند

به طور کلی نقش پدر در تربیت کودک تاثیر بسیار زیادی در رشد فکری و احساسی او دارد. از طرفی حضور پدر در روند تربیتی کودک، از آسیب های شخصیتی در زندگی کودک جلوگیری می نماید. به طور کلی مهم ترین تاثیر نقش پدر در تربیت کودکان به شرح زیر می باشند:

کمک به رشد احساسات:

همانطور که گفته شد یکی از مهم ترین تاثیرات نقش پدر در تربیت کودک کمک به رشد احساسی کودک است. از آنجایی که کودکان به صورت ناخودآگاه و آگاهانه ویژگی های شخصیتی مختلفی را از پدر خود به ارث می برند. حضور پدر در روند تربیتی کودک می تواند تاثیرات فوق العاده مثبتی در ساخت شخصیت کودک داشته باشد. به طور کلی کودکانی که با پدران خود ارتباط صمیمانه تری دارند، معمولا اجتماعی تر از سایر همسالان خود می باشند.

پیشرفت تحصیلی:

از دیگر تاثیرات نقش پدر در تربیت کودک شناخت استعدادهای فرزند و همچنین تقویت نمودن آن ها است. از آنجایی که فرزند با پدر و مادر خود زمان کافی را می گذراند، می تواند در زمینه تحصیلی نیز از آن ها مشورت بگیرد. که همین موضوع منجر به پیشرفت تحصیلی و شناخت مهارت های فردی کودک می شود.

کاهش رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگری:

از آنجایی که فرزندان از والدین خود الگوبرداری می کنند. افرادی که ارتباط سالم و صمیمی با والدین خود ندارند، در آینده به افراد پرخاشگر و عصبی تبدیل می شوند. بنابراین از مهم ترین تاثیرات نقش پدر در تربیت کودک برقراری ارتباط موثر و صمیمی با او می باشد. که موجب می شود تا رفتارهای سالم و منطقی را بشناسد. از طرفی کودکانی که با پدر و مادر خود ارتباط سالم و صمیمی دارند، احترام متقابل را به طور درست و دقیق آموخته اند و همین موضوع موجب می شود تا رفتارهای خشونت آمیز کمتری نسبت به سایر افراد بروز دهند.

تاثیر عدم حضور پدر در تربیت فرزند

با توجه به اهمیت نقش پدر در تربیت کودک متوجه شده اید که عدم حضور پدر در روند تربیت کودک می تواند تاثیرات مخربی در رشد و شخصیت کودک داشته باشد. از مهم ترین تاثیرات مخرب عدم توجه به نقش پدر در تربیت کودک می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم.

کاهش اعتماد به نفس کودک:

یکی از ابتدایی ترین تاثیرات عدم توجه به نقش پدر در تربیت کودک کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس کودک است. کودکانی که با پدر خود ارتباط صمیمی و قدرتمندی ندارند، معمولا افرادی با اعتماد به نفس پایین هستند. به خصوص دخترانی که ارتباط صمیمی با پدر خود ندارند، معمولا در سنین نوجوانی و جوانی به فردی با عزت نفس پایین تبدیل می شوند.

ناتوانی در کنترل استرس:

از دیگر مشکلات عدم توجه به نقش پدر در تربیت کودک ایجاد اضطراب و استرس کودک ست. معمولا کودکانی که با پدران خود ارتباط خوب و صمیمی ندارند، در شرایط بحرانی و در صورت حضور در جامعه دچار استرس می شوند. به همین دلیل معمولا نمی توانند ارتباط خوبی با دوستان و همکلاسی های خود برقرار نمایند.

از دیگر مشکلات عدم توجه به نقش پدر در تربیت کودک:

با توجه به بررسی هایی که به صورت روانشناختی روی کودکان انجام شده است. مشخص شده علاوه بر مشکلات فوق، عدم حضور پدر در تربیت فرزندان می تواند با مشکلات دیگری نیز همراه باشد. به طور مثال کودکانی که ارتباط صمیمی با پدر خود ندارند، افرادی هستند که احساس امنیت کمتری در اجتماع دارند. همچنین این کودکان به خصوص دختران به راحتی نمی توانند به دیگران اعتماد کنند. بنابراین نمی توانند ارتباط موثر و مفیدی با اطرافیان خود برقرار نمایند. به همین دلیل به مرور زمان گوشه گیر و تنها می شوند و ممکن است پس از مدتی دچار مشکلاتی مانند افسردگی شوند.

مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه بازی درمانی کودکان اوتیسم، بیش فعالی،  اختلالات حسی، اضطرابی، پرخاشگری ،وسواسی و نافرمانی مقابله ای فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.

naderhosseininasab بازدید : 2 سه شنبه 18 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

در اینجا به ‌عمده‌ترین ‌اختلالاتی که مشکلات زبان و گفتار در آنها دیده می‌شود اشاره ‌می‌کنیم:

۱- عقب ماندگی ذهنی

عقب ماندگی ذهنی چنین تعریف می‌شود:عملکرد هوشی پایین‌تر از حد متوسط همراه با محدودیت قابل ملاحظه در حداقل ۲ مورد از حیطه‌های مربوط به ارتباط متقابل، مراقبت از خود، زندگی خانوادگی، مهارت‌های بین فردی و اجتماعی، استفاده از منابع اطلاعاتی، خود فرمانی، مهارت‌های عملکرد تحصیلی، شغلی، اوقات فراغت، سلامت و امنیت. شروع عقب‌ماندگی‌ذهنی قبل از ۱۸ سالگی است.

علت

حدود 1 تا 2 درصد جمعیت هر کشوری عقب مانده ذهنی هستند. عقب‌ماندگی ذهنی‌ علت‌های مختلفی دارد که مهمترین ‌آنها چنین هستند: مشکلات ژنتیکی ‌و کروموزومی (مثل سندرم داون1)، عفونت‌های مادر در دوران بارداری (مثل سرخجه) عوامل سمی و شیمیایی (مقل مسمومیت با سرب)، علل تغذیه‌ای و متابولیک (مثل فنیل کتونوری یا PKU)، مشکلات بارداری (مثل نارس بودن شدید در هنگام تولد) مشکلات زایمان (مثل کمبود اکسیژن)، مشکلات مغزی (مثل بیماری هانتینگتون) و علل اجتماعی- محیطی (مانند ضعیف شدید محرکات محیطی و فقدان مراقبت‌های پزشکی).

ویژگی‌ها

افراد عقب مانده ذهنی در بسیاری از حیطه‌ها بسته به شدت اختلال خود مشکل دارند. آنها در توجه به همه جنبه‌ها و ابعاد یک تکلیف، تشخیص مشابهت‌ها، سازمان دادن و طبقه‌بندی اطلاعات بر اساس روابط آنها با همدیگر، نگه داشتن اطلاعات و دسترسی به موقع به اطلاعات ذخیره شده مشکل دارند. کودکان عقب مانده در مورد اطلاعات شنیداری بیشتر از اطلاعات بینایی مشکل دارند و در نتیجه زبان و گفتار یکی از مهمترین محدودیت‌های آنهاست. رشد زبان کودکان عقب مانده در سال‌های اولیه کندتر از بچه‌های عادی و گفته‌های آنها کوتاهتروساده‌تراست اما در مراحل بعدی تفاوت‌ها بیشتر جنبه کیفی پیدا می‌کنند. به این معنا که یک کودک ۱۲ ساله عقب مانده ذهنی که از نظر هوشی در سطح یک کودک ۷ ساله است از نظر مهارت‌های گفتار و زبان کاملاً مانند یک کودک ۷ ساله نخواهد بود.

از نظر میزان بهره هوشی ۴ دسته برای این افراد در نظر می‌گیرند:

 

عقب ماندگی خفیف با بهره هوشی بین ۶۸-۵۲: ۸۹% عقب مانده‌ها در این حد هستند.

 

عقب ماندگی متوسط با بهره هوشی بین ۵۱-۳۶: ۶% عقب مانده‌ها در این حد هستند.

 

عقب ماندگی شدید با بهره هوشی بین ۳۵-۲۰: ۳/۵% عقب مانده‌ها در این حد هستند.

 

عقب مانده عمیق با بهره هوشی زیر ۲۰: ۱/۵% عقب مانده‌ها در این حد هستند.

بعضی از کودکان و نوزادان عقب مانده بخاطر وجود برخی ویژگی‌های فیزیکی بارز زود تشخیص داده می‌شوند اما بعضی تا ۳-۲ سالگی تشخیص داده نمی‌شوند. هرچه مداخلات درمانی‌زودتر شروع شود بهتر است. این مداخلات روی مهارت‌های حسی- حرکتی، فیزیکی و ارتباطی تمرکز دارند. زندگی و کار این افراد در بزرگسالی بسته به میزان حمایت خانواده، محیط زندگی، تحصیلات و آموزشی که دریافت می‌کنند بسیار متفاوت خواهد بود. عقب مانده‌های خفیف معمولاً جذب جامعه می‌شوند و می‌توانند کارهای ساده و زندگی مستقل داشته باشند. عقب مانده‌های متوسط معمولاً ظرفیت فراگیری مهارت‌های مراقبت از خود و کار در یک محیط حمایت شده را دارند اما به نظارت نیاز دارند و نمی‌توانند کاملاً مستقل زندگی کنند. مقدار کمی از عقب مانده‌های عمیق که اختلالات همراه دیگری نیز دارند به مؤسسات نگهداری سپرده می‌شوند.

۲- آسیب مغزی

آسیب مغزی اغلب با عقب ماندگی ذهنی یا اختلالات هیجانی اشتباه‌ می‌شود. آسیب مغزی ممکن است ناشی از صدمه ضربه‌ای به مغز، سکته مغزی، بد شکلی‌های مادرزادی، فلج مغزی، اختلالات تشنجی، عفونت یا تومور باشد. شایع‌ترین شکل آن در کودکان فلج مغزی و صدمه ضربه‌ای به مغز است.

۳-  فلج مغزی

فلج مغزی شامل گروهی از اختلالات دستگاه عصبی است که از آسیب‌های مغزی اوایل دوران  نوزادی یا جنینی ناشی می‌شودو وقوع آن ۳-۵/۱ در هر یک هزار تولد است. فلج مغزی انواع مختلفی دارد. در بعضی موارد ضعف عضلات، گاهی سفتی بیش از حد عضلات، گاهی وجود حرکات غیر ارادی و گاهی هم عدم هماهنگی حرکات باعث مشکلاتی در حرکت و کنترل عضلات می‌شوند که همگی ناشی از آسیب به مراکز مغزی مسئول حرکات بدن هستند. گاهی تاخیر در رشد مهارت‌های حرکتی اولین نشانه  است. فلج مغزی ممکن است  پاها، یک نیمه از بدن، کل بدن یا فقط یک اندام را مبتلا کند. در بسیاری از موارد فلج مغزی با مشکلات گفتاری همراه است. گاهی مشکلات شناختی و زبانی(یعنی توانایی بالقوه برای برقراری ارتباط از طریق دانش زبانی) هم دیده می‌شود. همه جنبه‌های گفتار یعنی‌تنفس، لرزش تارهای صوتی‌وآوا سازی، تلفظ صداهای گفتاری و کیفیت صدای فرد ممکن است دچار مشکل شوند.

عموماً کودکانی با هوش متوسط یا خوب و فلج مغزی خفیف از نظر تحصیلی روند معمول را طی می‌کنند. در بزرگسالی بسیاری از آنها خصوصاً آن‌هایی که مشکلات فیزیکی خفیف دارند می‌توانند جذب بازار کار شوند. در موارد درگیری شدید حرکتی و وجود مشکلات شناختی، گرفتن خدمات ویژه برای گذراندن زندگی روزمره مورد نیاز است.

۴- صدمات ضربه‌ای

از دیگر انواع این گروه از اختلالات، صدمات ضربه‌ای است که یک آسیب مغزی منتشر را ایجاد می‌کند و در اثر یک نیروی بیرونی مثل ضربه به سر در سوانح  اتومبیل رخ می‌دهد. این کودکان درجاتی از نقایص  شناختی، فیزیکی، رفتاری، زبانی و تحصیلی را نشان می‌دهندکه‌هریک‌ازآنها ممکن است طولانی مدت باشند. علائم و شدت آسیب به محل و میزان ضایعه مغزی، سن شروع ضایعه و سن بیمار در زمان آسیب بستگی دارد.

نقائص‌شناختی‌شامل مشکلاتی‌ در ادراک، حافظه، استدلال وحل مسأله است. به‌نظر می‌رسد آنها قادر به تشخیص روابط، نتیجه‌گیری، تفسیر کردن و حل مسأله نیستند و در فرمول‌بندی هدف، طراحی شیوه‌ها و رسیدن به انتهای کار مشکل دارند حافظه هم تحت تأثیر قرار می‌گیرد، اما حافظه مربوط به وقایع  قبل از آسیب معمولاً سالم باقی  می‌ماند. ممکن است بی‌دقتی، پرت شدن حواس‌وعدم توانایی کنترل رفتار‌های ناگهانی و تخلیه هیجانی دیده شود.

مشکلات زبانی‌حتی‌پس از آسیب‌های خفیف‌نیز دیده می‌شوند. ممکن است کودک در تمرکز روی موضوع اصلی ‌و تعریف‌ وقایع روزمره و حفظ ساختار داستان مشکل‌داشته باشد. گفته‌ها اغلب طولانی و نامناسب هستند. گرامر و واژه‌ها خصوصاً واژه‌های عینی معمولاً مشکل پیدا نمی‌کنند اما پیدا کردن کلمه مناسب و نام بردن اسم اشیاء ممکن است دچار اشکال شود.

پس از تثبیت وضعیت عمومی بعد از ضربه مغزی، معمولاً در ماه‌های اول یک بهبودی تدریجی و خود بخودی رخ می‌دهد اما چگونگی و میزان آن چندان قابل پیش‌بینی نیست و با گذشت زمان کمتر می‌شود. کودکان اغلب به سرعت بهبود می‌یابند اما در یادگیری اطلاعات جدید بعدی مشکل پیدا می‌کنند. کودکان کوچک‌تر ممکن است مشکلات شدید‌تر و طولانی‌تری را نشان دهند. کودکان  بزرگتر بهبودی بیشتری در حافظه و بهبودی کمتری را در یادگیری اطلاعات جدید نشان می‌دهند.

پس از تثبیت وضعیت عمومی بعد از ضربه مغزی، معمولاً در ماه‌های اول یک بهبودی تدریجی و خود بخودی رخ می‌دهد اما چگونگی و میزان آن چندان قابل پیش‌بینی نیست و با گذشت زمان کمتر می‌شود. کودکان اغلب به سرعت بهبود می‌یابند اما در یادگیری اطلاعات جدید بعدی مشکل پیدا می‌کنند. کودکان کوچک‌تر ممکن است مشکلات شدید‌تر و طولانی‌تری را نشان دهند. کودکان  بزرگتر بهبودی بیشتری در حافظه و بهبودی کمتری را در یادگیری اطلاعات جدید نشان می‌دهند.

۵- اوتیسم و سایر اختلالات نافذ دوران رشد

اختلالات نافذ دوران رشد شامل اوتیسم، رت، آسپرگر و اختلال از هم گسیختگی دوران کودکی هستند که باعث آسیب شدید درحیطه‌ مهارت‌های‌ تعامل اجتماعی، ارتباطی و بروز رفتار‌ها، علائق وفعالیت‌های کلیشه‌ای مشخص می‌شوند. آن‌ها در سال‌های ‌اول ‌زندگی‌شروع می‌شوند و اغلب توأم با عقب‌ماندگی‌ذهنی هستند.

شناخته شده ترین ‌مورد در این‌ گروه اختلالات طیف اوتیسم است که ‌عموماً قبل از ۳ سالگی شروع می‌شود و علائم اصلی‌ آن داشتن مشکلات ‌عمده‌ در تعاملات اجتماعی، زبان، بازی‌های ‌تخیلی‌ و علایق ‌و فعالیت‌های کاملاً محدود است البته افراد مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم دقیقاً مشابه نیستند.

یکی دیگر از اختلالات این گروه سندرم رت است که با یک جهش ژنی مرتبط است، در جنس مونث معمول‌تر است و به دنبال ۶-۱۲ ماه رشد ظاهراً نرمال، پسرفت قابل ملاحظه رشدی رخ می‌دهد که گستره‌ای از حوزه‌های رشدی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در طی چند ماه عقب ماندگی ذهنی شدید تا عمیق ظاهر می‌شود.

علت

اصلی‌ترین ‌علت‌ اوتیسم احتمالاً عوامل بیونورولوژیکی است. دربعضی از این افراد الگوهای امواج مغزی غیرعادی است. بالا بودن میزان برخی مواد شیمیایی انتقال‌دهنده عصبی ورشد غیرعادی مخچه‌ نیز در بعضی از آنها دیده شده است بهر حال هنوز علت قطعی ان مشخص نیست. وقوع اوتیسم‌ در کسانی‌که مشکلات قبل از تولدوسندرم X شکسته ‌داشته‌اند بیشتر و در پسران 4  برابر دختران ‌است‌ و 2 نفر از هر 1000 نفر را مبتلا می‌کند.

ویژگی‌ها

کودکان‌ اوتیست علاقه‌ای به برقراری ارتباط اجتماعی‌وروابط دوستانه با همسالانشان ندارند و در بکار بردن‌ رفتارهای‌ غیرکلامی مثل نگاه چشم‌درچشم، حالات چهره‌ و وضعیت ‌بدن ‌جهت‌ برقراری‌ رابطه اجتماعی شدیداً دچار مشکل هستند. ممکن است در سنین بالاتر به ‌برقراری ‌روابط‌ دوستانه ‌علاقه ‌پیدا کنند اما قادر به ‌فهم آداب و رسوم تعامل اجتماعی نباشند. آلرژی، آسم، اختلالات هاضمه، اختلالات خواب، صرع، اختلالات تغذیه‌ای و بد عملکردی یکپارچه‌سازی حسی هم ممکن است در برخی موارد دیده شود مثلاً به محرکات حسی، حساسیت  بیش از حد داشته ‌باشند یا برعکس‌ واکنش‌ کمتراز حد معمول نشان بدهند. رفتارهایی‌ مثل عدم ترس از خطر واقعی یا آسیب زدن به ‌خود مثل کوبیدن سر به دیوار، گاز گرفتن انگشت، انجام حرکات تکراری مشخص‌ و عدم تمایل به ‌تغییر در شرایط محیط اطراف نیز ممکن است‌ دیده شود. ماهیت مشکل‌ در طول‌ زمان ‌و برحسب‌ رشد فرد متفاوت خواهد بود و ممکن است در سنین بالاتر برقراری تعامل اجتماعی با شیوه‌های غیر معمول و حافظه دراز مدت فوق العاده خوب‌دیده شود.

زبان ممکن است تأخیر رشد داشته باشد یا اصلاً رشد نکند. امکان دارد در آغاز کردن یا ادامه دادن یک مکالمه مشکل وجود داشته باشد یا وقتی هم که گفتار رشد می‌کند آهنگ گفتار فرد مناسب نباشد، مثلاً همیشه‌ یکنواخت ‌یا سؤالی باشد. دستور زبان‌ در این افراد ‌غالباً خام است‌ و در درک ‌و فهم‌ زبان ‌هم اشکالاتی ‌وجود دارد که ‌با ناتوانی‌در فهم ‌سوالات، دستورالعمل‌ها و لطیفه‌های ساده مشخص می‌شود.

بعضی کودکان مدرسه‌ای و نوجوانان در برخی‌حوزه‌ها بهبودی نشان می‌دهند اما بعضی دیگر در طول نوجوانی از نظر رفتاری پسرفت می‌کنند البته هوش ‌و مهارت‌های زبانی در تعیین این امر بسیار موثر هستند. درصد کمی از این افراد می‌توانند در بزرگسالی‌ کار و زندگی‌مستقل داشته‌ باشند. افرادی با اشکال خفیف‌تر این اختلال ممکن است به درجاتی از استقلال نسبی برسند. با این حال مشکلات بزرگسالانی‌ که ‌دارای بالاترین ‌سطح ‌کارکرد هم ‌هستند در زمینه‌ تعاملات اجتماعی و داشتن علائق و فعالیت‌های محدود ادامه می‌یابد.

در مورد مبتلایان به سندرم رت رشد گفتار و زبان، ارتباطات اجتماعی و روابط دو جانبه دچار اسیب‌های قابل ملاحظه‌ای می‌شود.

زبان ممکن است تأخیر رشد داشته باشد یا اصلاً رشد نکند. امکان دارد در آغاز کردن یا ادامه دادن یک مکالمه مشکل وجود داشته باشد یا وقتی هم که گفتار رشد می‌کند آهنگ گفتار فرد مناسب نباشد، مثلاً همیشه‌ یکنواخت ‌یا سؤالی باشد. دستور زبان‌ در این افراد ‌غالباً خام است‌ و در درک ‌و فهم‌ زبان ‌هم اشکالاتی ‌وجود دارد که ‌با ناتوانی‌در فهم ‌سوالات، دستورالعمل‌ها و لطیفه‌های ساده مشخص می‌شود.

بعضی کودکان مدرسه‌ای و نوجوانان در برخی‌حوزه‌ها بهبودی نشان می‌دهند اما بعضی دیگر در طول نوجوانی از نظر رفتاری پسرفت می‌کنند البته هوش ‌و مهارت‌های زبانی در تعیین این امر بسیار موثر هستند. درصد کمی از این افراد می‌توانند در بزرگسالی‌ کار و زندگی‌مستقل داشته‌ باشند. افرادی با اشکال خفیف‌تر این اختلال ممکن است به درجاتی از استقلال نسبی برسند. با این حال مشکلات بزرگسالانی‌ که ‌دارای بالاترین ‌سطح ‌کارکرد هم ‌هستند در زمینه‌ تعاملات اجتماعی و داشتن علائق و فعالیت‌های محدود ادامه می‌یابد.

در مورد مبتلایان به سندرم رت رشد گفتار و زبان، ارتباطات اجتماعی و روابط دو جانبه دچار اسیب‌های قابل ملاحظه‌ای می‌شود.

۶- کم شنوایی

آسیب یا فقدان شنوایی عبارت است از نقص کامل یا نسبی در توانایی تعیین یا فهم صداها و براثر طیف گسترده‌ای از عوامل بیولوژیکی و محیطی ایجاد می‌شود.

انواع و علل

کم شنوایی انواع مختلفی دارد و به دلایل متفاوتی رخ می‌دهد. در بعضی از انواع کم شنوایی که به آنهاکم  شنوایی انتقالی می‌گویند علل مختلفی مثل التهاب، عفونت‌وجمع شدن مایع‌درگوش‌میانی‌، تجمع موم در مجرای گوش و بد شکلی‌های مادرزادی لاله و مجرای گوش مانع عبور صحیح صدادر مجرای‌گوش‌ورسیدن‌آن به‌پرده‌گوش می‌شوند. در این موارد بلندتر حرف زدن  اطرافیان موجب بهتر شنیدن صدای‌آنها می‌شود. بعضی عوامل گفته شده مثل التهاب یا عفونت گوش میانی باعث کم شنوایی‌های موقت یا قابل درمان می‌شوند  اما بعضی دیگر کم شنوایی‌های دائمی بدنبال دارند.

شنوایی‌ کم‌ در دسته دیگری از کم شنوایی‌ها که به آنها حسی – عصبی می‌گویند. معمولاً دائمی است و معالجات پزشکی برای آنها ممکن نیست. البته در مورد برخی از این افراد عمل جراحی کاشت حلزون می‌تواند تا حدی مؤثر باشد. در این نوع کم شنوایی مشکل فرد فقط در ضعیف شنیدن صداهای محیط نیست بلکه مشکل در عدم وضوح صداها است که حتی با بلندتر شدن صدا کیفیت شنیدن چندان بهتر نمی‌شود. این گونه کم شنوایی‌ها می‌توانند ارثی ‌یا اکتسابی باشند. در موارد ارثی و مادرزادی بودن، مشکل از ابتدای تولد وجود دارد و در موارد اکتسابی پس از تولد رخ می‌دهد. علل ارثی مثل بعضی سندرم‌ها (اشرو واردنبرگ)،

علل مادرزادی مثل ابتلا مادر به سرخجه یا سفلیس در دوران بارداری، ناسازگاریRH یا کمبود اکسیژن در حین تولد و علل اکتسابی مثل ابتلا به مننژیت، مصرف مقادیر بالای آنتی بیوتیک‌های قوی، قرار گرفتن طولانی مدت ‌در معرض‌ صداهای بسیار بلند و سالخوردگی هستند.

ویژگی‌ها

همه ‌انواع کم‌شنوایی می‌توانند بر رشد گفتار و زبان کودکان تاثیر داشته باشند. حتی‌ کم‌شنوایی‌های موقت‌ و دوره‌ای مراحل حساس رشد گفتار و زبان کودکان نیز می‌توانند بر مهارت‌های‌زبانی، شناختی‌وحتی تحصیلی آنها تاثیر گذار باشند زیرا اعتقاد بر این است که ۵ سال اول زندگی هر کودکی حساس‌ترین دوره رشد مهارت‌های گفتاری و زبانی اوست و این گونه کم شنوایی‌ها با توجه به اینکه گاهی عودکننده هم هستند کودک را برای مدت قابل ملاحظه‌ای از دریافت صحیح صداهای محیطی و گفتاری محروم می‌کنند. عفونت‌های گوش میانی که یکی از علل اینگونه کم شنوائی‌ها هستند بعلت شیوع نسبتاً زیادشان – مثلاً ۹/۲۶% در میان کودکان پیش  دبستانی در سال ۱۹۹۸ در آمریکا- همیشه مورد توجه بوده‌اند. تاثیر کم شنوایی‌های حسی- عصبی به علت، سن شروع وزمان کشف آنها بستگی دارد. نکته مهم دیگر در تمام این موارد این است که کم شنوایی قبل از یادگیری زبان رخ داده است یا بعد از آن.

عامل مهم دیگر در تمام کم شنوایی‌ها میزان کم شنوایی است. هرچه میزان کم شنوایی بیشتر باشد  تاثیرات  عمیقتری برتوانائی‌های گفتار و زبان کودک خواهد داشت، در انواع نسبتاً شدید در کودکان تمام جنبه‌ها مثل تعدادکلمات طول جمله، دستور زبان، صدای فردو تلفظ‌اوآسیب می‌بیند. درک‌زبان نیز به‌درجات‌مختلف ‌آسیب ‌خواهد دید.

 

۷- ناتوانی یادگیری

یکی دیگر از اختلالاتی که رشد کلی زبان را در کودکان کند می‌کند ناتوانی یادگیری است. این اصطلاح به گروه متنوعی از اختلالات اشاره دارد که با مشکلات قابل ملاحظه در کسب و بکارگیری مهارت‌های شنیدن، حرف زدن، خواندن و نوشتن، استدلال یا ریاضی نمایان می‌شود. مشکلات فوق در این کودکان ناشی از عقب ماندگی ذهنی، آسیب مغزی و معلولیت‌های مشخص نیست و شرایط محیط زندگی و آموزشی نیز نقشی در ایجاد مشکلاتشان ندارد.

علت

علت مشخصی را نمی‌توان برای این اختلال ذکر کرد اما مواردی چون مشکلات مادر در دوران بارداری، نارس بودن‌ نوزاد و مشکلات حین تولد موثر هستند. ضمناً ناتوانی یادگیری در بعضی خانواده‌ها شایعتر است و پسران را بیشتر از دختران مبتلا می‌کند. این اختلال نسبتاً شایع است و حدود ۲ تا ۱۰% مردم درگیر آن هستند.

ویژگی‌ها

بعضی از کودکان مبتلا بسیار پر فعالیت و بیقرار هستند و یا توجه بسیار کمی دارند و خیلی زود حواسشان از موضوع اصلی منحرف می‌شود. ممکن است  در بعضی از مهارت‌های حرکتی ظریف مثل رکاب زدن سه چرخه، باز و بسته دکمه‌ها و پوشیدن و درآوردن  لباس دچار مشکل باشند. همچنین ممکن است  با وجود داشتن شنوایی و بینایی سالم در تشخیص و تمیز صداهای مشابه یا کلماتی که صداهای مشابه دارند یا پیدا کردن یک شکل مشخص در یک زمینه شلوغ مشکل داشته باشند  که به آنها مشکلات ادراکی می‌گویند. ممکن است در حافظه هم مشکلاتی را نشان دهند. مثلاً در بخاطر آوردن چند دستور همزمان یا بیاد آوردن توالی‌ها (مثل گفتن روزهای هفته ) یا بخاطر سپردن اشعار کودکانه مشکل داشته باشند.

این کودکان معمولاً در تعریف کردن اتفاقات روزمره سازماندهی لازم را در حرف‌هایشان ندارند، به داستان علاقه چندانی نشان نمی‌دهند، ممکن است در حین حرف زدن خیلی من من کنند و گاهی صداهای بعضی کلمات را جابجا بگویند یا حذف کنند و یا یغییر بدهند.

(مثل گفتن فوتوال به جای فوتبال). احتمال دارد که این کودکان در شروع گفتار تأخیر نشان بدهند یا اینکه دیرتر از حد معمول شروع به ساختن جمله‌های ساده کنند. البته اغلب مشکل گفتاری آنها چنان شدید نیست که قبل از مدرسه تشخیص داده شود. عمدتاً مشکل آنها در مدرسه و درفراگیری خواندن و نوشتن و گاهی ریاضی خود را نشان می‌دهد گرچه بعضی از آن‌ها نیز ممکن است بعلت مشکلاتی که ذکر شد قبل از مدرسه خدمات گفتار درمانی، کاردرمانی یا روانپزشکی گرفته باشند. برخی از افراد مبتلا بر مشکلات خود غلبه می‌کنندوتا تحصیلات‌دانشگاهی هم جلو می‌روند اما مشکلات بعضی دیگر تا بزرگسالی ادامه می‌یابد.

۸- آسیب زبانی خاص

این کودکان نقایص قابل ملاحظه‌ای در عملکرد زبانی نشان می‌دهند که ناشی از مشکلات جسمی، هوشی، شنوایی، ادراکی، رفتاری و عاطفی نیست. مهمترین جنبه مشکل آنها در زبان است و فرق آنها با کودکان ناتوان در یادگیری این است که مشکلات همراه دیگری که ذکر شد ندارند. آنها هم در درک زبان مشکل دارند و هم در بیان آن اما مشکل‌شان در تولید گفتار بیشتر از درک گفتار است. بیشترین مشکل آنها در افزایش تعداد کلمه‌ها و استنتاج قواعد دستور زبان از محیط است. مثلاً آن‌ها در صرف صحیح افعال برای اشخاص وزمان‌ها و استفاده از حروف اضافه مشکل دارند.

بعضی از این کودکان در سنین بعدی به عنوان مبتلا به اختلال یادگیری شناخته می‌شوند اما در بعضی دیگر اثرات کند کننده این آسیب ممکن است تنها به اشکال‌هایی در خواندن بیانجامد که ناشی از اختلال یادگیری نیستند.

9- تاخیر زبان بیانی

بعضی کودکان (حدود ۱۰%) زیر سه سال نمی‌توانند بیش از ۵۰ کلمه بگویند یا از ترکیبات دو کلمه‌ای استفاده کنند. تعیین علت این تأخیر دشوار است زیرا هوش غیرکلامی، ‌مهارت‌های حرکتی، شنوایی و روند تولد آنها مشکل ندارد و هیچ علت جسمی واضحی هم وجود ندارد. البته این امر در بعضی  خانواده‌ها شایع‌تر است.

این کودکان در زبان بیانی تاخیرهای قابل توجه دارند در حالی که در درک زبان مشکل چندانی ندارند. این امر در ابتدا خود را بصورت عدم افزایش تعداد واژگان نشان می‌دهد. با بزرگتر شدن کودک رشد واژگانی شتاب می‌گیرد اما گرامر و تلفظ ‌کودک همچنان مشکل دارد. این مشکلات در بیش از نیمی از این کودکان پشت سر گذاشته می‌شود اما در بقیه ادامه می‌یابد و در سالهای اولیه مدرسه احتمال شکست‌های تحصیلی را افزایش می‌دهد. نشانه هایی در دست است که  درصد کمی از این افراد حتی در سال‌های دبستان هم نسبت به همتایان خود مهارت‌های زبانی کمتری دارند.

۱۰- غفلت یا سوء استفاده

غفلت یا سوء استفاده از کودک نشانه‌های خانواده‌ای با عملکرد بد هستند. خود غفلت یا سوء استفاده بندرت مستقیماً باعث مشکلات گفتار و زبان می‌شود اما محیطی که این مسائل در آنها رخ می‌دهد معمولاً از نظر بهداشتی، پزشکی و روانپزشکی، تغذیه‌ای و ارتباطی محیط مناسبی نیست. کیفیت ارتباط مادر و کودک در رشد زبان عامل مهمی است و چنانچه به هر دلیلی تحت تاثیر قرار بگیرد منجر به فقدان حمایت برای رشد مناسب مهارت‌های ارتباطی و کلامی می‌شود و تعاملات مادر و فرزند را در حین بازی‌ها، نوازش‌ها و تبادلات کلامی محدود می‌کند. این کودکان معمولاً کم حرف هستند و کمتر اطلاعات می‌دهند، طول‌ جمله‌هایشان ‌کوتاه‌تر از هم سالانشان است‌ و نمی‌توانند شیوه صحبت‌ کردنشان‌ را برحسب موقعیت (دوست، همسایه، فامیل‌دور، معلم) بدرستی تنظیم ‌کنند. آن‌ها مکن‌ ‌است‌ در مدرسه ‌نیز عملکرد پائین‌تری ‌نسبت‌ به ‌کودکان ‌هم‌سن ‌خود ‌داشته ‌باشند. اثرات این مسائل می‌توانند در کل زندگی این افراد باقی بماند.

چه باید کرد؟

والدینی که سن تقریبی پیدایش اولین کلمات، جمله‌های ساده و الگوی تقریبی رشد کودکان را در حیطه‌های کلامی، حرکتی، شناختی و . . . می‌دانند معمولاً متوجه مشکلات فرزند خود در این زمینه ها می شوند. یکی از راه‌های مطمئن  در هنگام مواجه شدن با مشکلات کودکان در زمینه سخن گفتن مراجعه به متخصصین و کارشناسان مربوطه چون پزشک و روانپزشک اطفال، گفتار درمانگر و روانشناس است.

 

مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه گفتاردرمانی کودکان اوتیسم، بیش فعالی، سندروم داون، کودکان کم توان ذهنی، اختلالات حسی، اختلالات یادگیری ، لکنت زبان فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.

 

naderhosseininasab بازدید : 4 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

کودک لجباز به چه کودکی گفته می شود ؟ این سوالی است که تقریبا ذهن همه والدین را به خود درگیر کرده است. زمانی که کودک شما ناسازگاری می کند شما دقیقا نمی دانید این مصمم بودن کودک شما است یا لجبازی؟! تقریبا می توان گفت سن لجبازی در کودکان بین 1 تا 3 سالگی است، اما این لجبازی ممکن است در سنین بالاتر هم دیده شود. لجبازی در کودکان با ناسازگاری آغاز می شود. ناسازگاری هایی نظیر: گریه کردن، فریاد کشیدن، سرپیچی از فرمان بزرگتر، گاز گرفتن، عدم تمایل به خوردن غذا، شکستن وسایل، آسیب رساندن به دیگران و بسیاری از این رفتارهای مشابه از فرزند شما یک کودک لجباز می سازد.

بررسی علت های لجبازی در کودکان

لجبازی در کودکان علت های مختلفی دارد اما بدون در نظر گرفتن این علت ها باید بگوییم کودک در زندگی خود به اقتضای سنش یک دوره لجبازی های مکرر را خواهد داشت. کودک لجباز به شدت در مقابل رفتار و حرف دیگران مقاومت می کند و با اصرار و پافشاری سعی بر این دارد که به خواسته های خود برسد. بعضی اوقات این رفتار کودک والدین را مضطرب و نگران می کند؛ زیرا آنها نمی دانند باید در مقابل لجبازی کودک چه واکنشی نشان دهند. بسیاری از عوامل محیطی می تواند بر روی خلقیات و رفتار کودک شما تاثیر بگذارد و لجبازی او را تشدید کند. شاید برایتان جالب باشد تا بدانید بعضی اوقات حتی گرسنگی نیز زمینه ای برای لجبازی کودک می شود. درک کردن کودک بهترین رفتاری است که شما می توانید در این مواقع با او داشته باشید. کودک لجباز با بهانه گیری های مختلف سعی بر رسیدن به خواسته های خود را دارد.  در ادامه با ما همراه باشید تا شما والدین عزیر را در برخورد با کودک لجباز راهنمایی کنیم.

کلید های رفتار با کودک لجباز

همه چیز در زندگی موقتی است حتی لجبازی کودکان! قبل از هر چیزی این را در نظر داشته باشید که کودک شما پاک و معصوم است و هیچ قصد و نیت بدی پشت رفتارهایش ندارد. اگر کودک لجباز و ناسازگار است فقط به اقتضای سن و رشد و تکامل اوست. شما باید به عنوان پدر و مادر این اجازه را به فرزند خود بدهید تا در مسیر تکامل زندگی خویش قرار گیرد و حتی لجبازی را تجربه کند. حتی خودتان نیز این دوران را پشت سر گذاشته اید پس از فرزندتان توقع مطیع بودن را نداشته باشید و این اجازه را به او بدهید تا به اقتضای سنش رفتار کند.

کودک لجباز بسیاری از والدین را به عصبانیت وادار می کند؛ اما شما باید کاملا صبورانه رفتار کنید و با راهکار ها و کلید هایی که در ادامه به شما آموزش خواهیم داد، لجبازی کودکتان را کنترل کنید تا این دوران را سپری کند.

چگونه لجبازی کودکمان را کنترل کنیم؟

حرف های فرزندتان را بشنوید

در برخورد با کودک لجباز باید به او فرصت شنیده شدن بدهید. شما باید کاملا صمیمانه با فرزند خود ارتباط برقرار کنید و اجازه دهید تا او علت رفتارش را توضیح دهد. نوع صمیمیت شما می تواند کودک را مجاب کند تا علت کارهایش را توضیح دهد. در این فرصت شما باید با او ارتباط چشمی برقرار کنید و در حالی که به چشم هایش نگاه می کنید، شنوای حرف هایش نیز باشید. در این صورت کودک با شما احساس راحتی و صمیمیت می کند و می تواند با شما ارتباط برقرار کند.

تاثیر ارتباط نزدیک را دست کم نگیرید

پدر و مادر گرامی هرگز فرزندتان را مجبور به انجام کاری نکنید. زمانی که شما بخواهید کاری را به فرزند دلبندتان تحمیل کنید، او به طور غریزی مقاومت می کند و این شروع لجبازی اوست. البته ناگفته نماند که مقاومت در برابر تحمیل کردن، در بزرگسالان نیز اتفاق می افتد؛ زیرا هیچ کس از جمله کودکان تحمیل کردن را دوست ندارند. به عنوان مثال اگر زمان خوابیدن فرزند شماست اما وی اصرار دارد تا کارتون ببیند، به جای تحمیل کردن به او، خودتان نیز اندکی کنار فرزندتان بنشینید و کارتون تماشا کنید. زمانی که کنار یکدیگر کارتون تماشا می کنید می توانید با او ارتباط کلامی برقرار کنید و از این طریق با فرزندتان ارتباط نزدیک برقرار کنید. قدرت یک آغوش گرم برای پایان یک لجبازی را هرگز دست کم نگیرید. برقراری این نوع ارتباط کودک لجباز را به انعطاف پذیری مشتاق می کند.

احترام گذاشتن به کودکتان را فراموش نکنید

گاهی اوقات کودکان دوست ندارند کاری را که شما میخواهید انجام دهند. سعی کنید آنها را درک کنید و به آنها حق بدهید. احترام گذاشتن به حقوق دیگران حتی کودک خردسال شما می تواند روابط بین شما و فرزندتان را تقویت کند. سعی کنید به جای امر و نهی کردن چند گزینه پیش روی فرزندتان بگذارید. به عنوان مثال اگر او تمایلی به پوشیدن لباسی که شما برایش انتخاب کردید، ندارد؛ از او بخواهید بین رنگ سبز و قرمز یکی را انتخاب کند. بدین ترتیب شما حواس کودک لجباز خود را از اصل موضوع پرت کرده اید و با دادن حق انتخاب به او مشکل را حل کردید.

از رفتارهای مثبت کودک لجباز خود استقبال کنید

افعال منفی مانند “نه” در رفتار همه آدم ها تاثیر می گذارد. شما به عنوان پدر و مادر باید تلاش کنید تا رفتارهای مثبت کودکتان را تقویت کنید. تلاش کنید تا کارهای مثبت او را تحسین و تشویق کنید و کارهای منفی اش را کمتر به او یادآوری کنید. این رفتار شما در کاهش لجبازی کودک معجزه می کند. حتی میتوانید گاهی اوقات برای او بابت کارهای خوبش هدیه بخرید و با این کار حسابی تشویقش کنید.

بهترین واکنش در لجبازی کودکان

در برخورد با فرزند لجباز خود هیچ گاه فراموش نکنید که شما عاقل و بالغ هستید و کودکتان هنوز به تکامل عقلی نرسیده است. نحوه برخورد شما می تواند در شکل گیری شخصیت فرزندتان به شدت تاثیر گذار باشد. در ادامه ما به شما راهکار هایی را ارائه می دهیم که می تواند در واکنش شما با کودک لجباز بسیار موثر باشد.

حفظ آرامش و خونسردی

برخورد با کودک لجباز ممکن است شما را بسیار عصبانی کند. اما باید این را در نظر بگیرید که عصبانیت شما نه تنها مشکل را حل نمی کند، بلکه باعث تشدید لجبازی کودک می شود. شما می توانید با خوردن یک لیوان آب سرد و نفس عمیق، خونسردی و آرامش خود را حفظ کنید و سپس با کودکتان مذاکره کنید و تعامل برقرار کنید. شما با حفظ آرامش می توانید اوضاع را به درستی مدیریت کنید.

خودتان را به جای کودک بگذارید

قدم بعدی که شما باید در برخورد با فرزند لجباز خود بردارید این است که خود را جای کودکتان بگذارید. با این روش می توانید واکنش بهتری نشان دهید و کودکتان را درک کنید. زمانی که شما نه از سر اجبار بلکه با درک و فهم درست از نیازها و خواسته کودکتان به قضیه نگاه کنید، می توانید با آرامش و قدرت بیشتری به حل موضوع بپردازید. در این صورت شما دیگر خشمگین نخواهید شد و قوه تصمیم گیری تان بهتر عمل خواهد کرد.

محیط خانه تان را آرام و صمیمی نگه دارید

خانه محل امنیت و آرامش هر انسانی است. زمانی که فضای منزل شما ناآرام باشد، کودک دلبندتان هیچگاه نمی تواند با شخصیت سالمی در آن فضا رشد کند. رفتار اعضای خانواده با یکدیگر به شدت بر روی نوع رفتار و شخصیت کودک تاثیر می گذارد. فضای خانه دقیقا شبیه به یک آموزشگاه است که کودک به عنوان کارآموز در آن حضور پیدا می کند. این مثال می تواند شما را از اهمیت جو و فضای خانه در شکل گیری شخصیت کودک آگاه کند.

مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه بازی درمانی کودکان اوتیسم، بیش فعالی،  اختلالات حسی، اضطرابی، پرخاشگری ،وسواسی و نافرمانی مقابله ای فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.

naderhosseininasab بازدید : 7 سه شنبه 11 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

تقویت دونیمکره مغز کودک به واسطه‌ی تقویت کارکردهای اجرایی یکی از مهم‌ترین کارهایی است که والدین باید برای آن برنامه داشته باشند. کارکردهای اجرایی تقویت شده، فرزند شما را قادر می‌سازد تا از نظر علمی موفقیت بیشتری کسب کند. بهتر بتواند از پس چالش‌های روزمره زندگی خود برآید و توانایی ارتباط او با دیگران را نیز بهبود بخشد. در نتیجه کودک می‌تواند زندگی رضایت بخش‌تر و سازنده‌تری داشته باشد.

خبر خوب این است که تحقیقات نشان داده است که می‌توانیم سیم کشی مغز خود را تغییر داده و عملکردهای اجرایی خود را بهبود ببخشیم. معنای این امر برای والدین این است که اگرچه کودک شما ممکن است در خانه یا مدرسه با مشکلاتی روبرو شود که حداقل تا حدودی به دلیل تاخیر یا اختلاف در عملکردهای اجرایی باشد، اما با آموزش و تمرین با او می‌توان این مهارت‌ها را تقویت کرد.

شما می‌توانید از طریق تمرینات آموزشی مغز؛ یا بهتر بگوییم “بازی‌ها” به کودک در پرورش این مهارت‌ها کمک کنید. کودکان به طور طبیعی از طریق بازی یاد می‌گیرند. بازی کودک را درگیر یک تجربه می‌کند و بنابراین تجربه یادگیری را تشدید می‌کند. تمرین و تکرار نیز بسیار مهم است. در مغز هر بار که رفتاری تکرار می‌شود “سیم کشی” مغز تقویت می‌شود. در مقاله قبلی “حقایقی درباره نیمکره‌ مغز کودک که باید بدانید!” را برای شما آوردیم.

برای تقویت نیمکره‌های مغز کودک روش‌های مختلفی وجود دارند. از روش‌های آموزشی و ورزشی گرفته تا روش‌های دیگری که برخی از افراد برای خود انجام می‌دهند. دلیل اینکه باید نیمکره‌های مغز را در کودکان تقویت کنیم، این است که در آینده‌ی خود بتوانند زندگی بهتر و آسان‌تری را تجربه کنند.

معمولا در بزرگسالی به فکر تقویت مغز و استفاده‌ی بیشتر از توانایی‌های آن می‌افتند، اما در سنین بزرگسالی تلاش بیشتری نیاز است تا مغز را بتوان رشد داد. به همین خاطر تقویت مغز و تقویت نیمکره‌های مغز در کودک از اهمیت بالایی برخوردار است.

1. بازی جدول و پازل بازی برای تقویت دو نیمکره مغز کودک

حل انواع جدول و پازل کمک زیادی به تقویت دونیمکره مغز کودک می‌کند. از میان انواع جدول و پازل، جدول سودوکو، جدول حروف متقاطع و مکعب روبیک مفیدترین آن‌ها برای این موضوع هستند.

2. بازی اینو بگیر، اونو بده!

بازی اینو بگیر، اونو بده یا بازی بده بستون برای تقویت دو نیمکره مغز کودک بسیار مفید است. در این بازی لازم است که شما در مقابل کودک قرار بگیرید و یک ردیف از اشیای بزرگ مانند عروسک، ماشین و غیره را بین خود و کودک بچینید. حالا یک جمله این چنینی می‌گویید: ” عروسک رو بده، ماشین رو بگیر.” و سپس ماشین را به سمت کودک می‌گیرید. کودک باید همزمان هم عروسک را برداشته و به شما بدهد و هم ماشین را از شما بگیرد.

3. تمرینات هماهنگی مغز و بدن

مغز و بدن ما بخش‌هایی از کل خود ما هستند و هر دو قسمت نیاز به ورزش دارند. وقتی آن‌ها را با هم “تمرین” می‌کنیم، در واقع به عملکردهای مختلف مغز کمک می‌کنیم تا همکاری و هماهنگی بیشتری با اعضای بدن داشته باشند.

  • برای مثال بازی ساده‌ی زیر به هماهنگی نیمکره‌های مغز کمک می‌کند.
  • تمرینات دست ورزی و حرکت انگشتان دست و پا نیز برای تقویت نیمکره مغز کودک بسیار مفید است. این تمرینات را با انجام کارهای ساده‌ای مثل باز و بسته کردن بند کفش، دکمه و … با کودکتان تمرین کنید.
  •  

4 بازی‌های تقویت تمرکز و حافظه

فعالیت‌های بهبود حافظه و تمرکز برای تقویت نیمکره مغز همه ما مهم است! برای کودکان کوچک‌تر، می‌توانید چند اسباب بازی را بردارید و آن‌ها را در یک ردیف قرار دهید. سپس آن‌ها را بپوشانید و یکی را بردارید. ببینید آیا کودک می‌تواند به شما بگوید کدام یک از آن‌ها کم شده است؟ به عنوان تمرینی دیگر سعی کنید اشیائی تصادفی را به مدت 15 ثانیه جلوی آن‌ها قرار دهید، سپس اشیا را بردارید و ببینید چه تعداد از آن‌ها را به خاطر می آورند. از تعداد کم شروع کنید و با پیشرفت کودک تعداد آن‌ها را مرتباً افزایش دهید. همچنین می‌توانید به آن‌ها یک لیست تصادفی از اعداد یا کلمات را بگویید و بخواهید آن‌ها را تکرار کند. این تمرنی به حافظه شنوایی کودکان کمک می‌کند. با 2 یا 3 مورد شروع کنید و در ادامه به این تعداد اضافه کنید.

5. بازی‌‌های دورهمی و خانوادگی

انجام بازی‌هایی مانند شطرنج و یا بازی‌های تخته‌ای یا کارتی چند نفره مثل UNO علاوه بر شادی‌آور بودن به تقویت مهارت حل مسئله، برنامه‌ریزی و همکاری (مانند نوبت گرفتن و مدیریت ناامیدی) کودک کمک می‌کند. نکته مثبت دیگر این که بازی‌های جمعی برای همه سرگرم کننده است و به تقویت پیوندهای خانوادگی نیز کمک می‌کند. حداقل هفته‌ای یک بار این بازی‌ها ر امتحان کنید و ببینید چه تاثیری برای کودک و رابطه شما خواهد داشت.

6. بازی ‌های دیجیتالی مفید برای تقویت مغز کودکان

بازی‌های دیجیتالی بسیار مفیدی وجود دارند که هم سرگرم کننده هستند و هم طیف گسترده‌ای از مهارت‌های آکادمیک را بهبود می‌بخشند. لوموسیتی نمونه‌ای از این بازی‎هاست که به تقویت مهارت‌های شناختی مثل توجه، حافظه و حل مساله می‌پردازد.

7. داشتن مکالمه روزانه از چالش‌ها، موفقیت‌ها و برنامه‌ها

در دنیای امروز به دلیل پیشرفت تکنولوژی و روی آوردن به ارسال پیام به شکل مجازی؛ صحبت کردن واقعاً یک هنر گمشده است. اختصاص دادن زمانی از روز برای صحبت کردن با کودک؛ در مورد چالش‌های روز، مسائلی که یاد گرفته است و … بسیار مفید خواهد بود. همچنین به اشتراک گذاشتن مهارت‌های خود و به خصوص مهارت‌های ارتباطی و کلامی از این طریق بسیار برای کودک سازنده خواهد بود. برای ایجاد انگیزه در کودک برای صحبت کردن می‌توانید داستانی را با هم بخوانید و درباره‌ی قسمت‌های مختلف قصه یا اشخاص از کودک سوال‎‌هایی بپرسید و او را تشویق کنید تا نظرش را بگوید.

کلام پایانی

اختصاص دادن زمانی برای آموزش، تشویق و مشارکت با کودک در این فعالیت‌ها نه تنها باعث بهبود عملکرد مغز و تقویت نیمکره مغز کودک می‌شود بلکه باعث ایجاد روابط عمیق‌تر در خانواده و کاهش استرس در همه می‌شود. شاید فکر کنید بازی؛ صرفا کار کودک است. اما خوب است بزرگسالان هم گاهی به کودک درون خود توجه داشته باشند.

پیشنهاد ما این است که مغز خود را همراه با کودک خود “ورزش” دهید و بدانید در حالی که با این تمارین به تقویت مغز کودکان کمک می‌کنید، به بهبود عملکرد مغز خود و همینطور سرگرم کردن همه‌تان کمک می‌کنید.

تقویت نیمکره مغز کودک و برقراری تعادل بین آن‌ها ممکن است کمی زمان‌بر باشد و کمی تلاش مضاعف نیاز داشته باشد، اما می‌تواند در بسیاری از فعالیت‌ها حتی در دوران بزرگسالی به کمک فرزند شما آید. کسانی که هردو نیمکره‌ی مغزشان به یک اندازه‌ی تقریبا یکسانی رشد کرده باشد، راحت‌تر می‌توانند مسیر زندگی خود را بسازند و از همسن‌‌های خود یک سر و گردن بالاتبه نظر می‌رسند.

مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه بازی درمانی کودکان اوتیسم، بیش فعالی،  اختلالات حسی، اضطرابی، پرخاشگری ،وسواسی و نافرمانی مقابله ای فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.

naderhosseininasab بازدید : 6 یکشنبه 09 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

یکسری اشیا بر روی صفحه کاغذ بزرگ بچینید و از کودک خردسال یا پیش دبستانی بخواهید دور اشیا با ماژیکهای رنگی منحنی‌هایی بکشد. این فعالیت تمرینی برای هماهنگی چشم و دست است. خیلی از کودکان در دوران تحصیل به دلیل بدخطی و نامرتب نویسی مشکل دارند و در درس دیکته ضعف دارند، علت آن عدم هماهنگی چشم و دست هست. برای همین انجام بازیهای دست ورزی یک روش برای ایجاد آمادگی کودکان در نوشتن و ورود به مدرسه هست. مشکل در هماهنگی چشم و دست در بزرگسالی خیلی مهم هست زیرا در رشته‌های ورزشی، هنری و نوازندگی برای موفقیت لازم است تا افراد در این مهارت تبحر داشته باشند.

در هماهنگی دست لازم هست تا کودک با دقت ببیند و به کاری که انجام می‌دهد، خوب فکر کند.هرچه بزرگتر شود در دیدن و فکر کردن همراه با هماهنگی دست بهتر عمل می‌کند زیرا قدرت عصب شناختی در او تکمیل‌تر می‌شود. برای بچه‌های بزرگنر پیش دبستانی و دبستانی این فعالیت را در کلاس درس اجرا کنید. برگه‌ بزرگی بر روی تخته بچسبانید و بخواهید بصورت گروهی منحنی‌هایی لابه‌لای علامتها بکشند.

 بازی برای تقویت هماهنگی چشم و دست

۱- بازی دارت
۲- توپ و راکت
۳- توپ و قاشق
۴- قلاب و ماهیگری
۵- بازی پرتاب حلقه
۶- کارت دوخت
۷- مهره و نخ
۸- مازها
۹- پازل
۱۰- مینی بسکتبال
۱۱- بولینگ
۱۲- گرفتن و پرتاب توپ
۱۳- پیچاندن نخ دور قرقره
۱۴- حمل زنگوله بطوری که صدا نکند
۱۵- تیله بازی
۱۶- یک قل دوقل
۱۷- پینگ پنگ
۱۸- بازی دست به دست
۱۹- دومینو
۲۰- رمز نویسی
۲۱-  پر رنگ کردن نقطه چین ها و خط چین ها
۲۲- تصاویر فراستیک
۲۳- رنگ آمیزی اشکال
۲۴- چیدن اشکال
۲۵- کپی کردن اشکال
۲۶- تیراندازی با تفنگ پلاستیکی
۲۷- راه رفتن بین خطوط
۲۸- ردیابی کردن خطوط با مداد یا انگشت
۲۹- کوبیدن میخ در تخته
۳۰- حمل لیوان آب بدون اینکه آب بیرون بریزد.

مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه بازی درمانی کودکان اوتیسم، بیش فعالی،  اختلالات حسی، اضطرابی، پرخاشگری ،وسواسی و نافرمانی مقابله ای فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.

naderhosseininasab بازدید : 6 شنبه 08 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

در این مقاله با مراحل رشد شناخت و تفکر از دیدگاه پیاژه در کودکان آشنا می‌شویم.

تفاوت رشد شناختی در نسل ها

کودکی نسل من بیشتر در باغچه گذشت و کودکی نسل پیش از من در باغ؛ در میان درختان جورواجور: توت سفید و سیاه، شاه توت، گوجه‌سبز و قرمز، مو، هلو، شلیل، انجیر، آلوی زرد و سیاه، بید مجنون، آبشار طلایی، مگنولیا و بلوط و… و یادم می‌آید که این آخری را بیش از همه دوست می‌داشتم، نه به این جهت که از سرزمین مادری- کوه‌های بختیاری به گنجینه خاطراتم، خانه‌ی پدربزرگ، آورده شده بود که بدین دلیل که میوه‌هایی به شکل و شمایل فشنگ داشت و ما پسرخاله‌ها و پسردایی‌هایمان عاشق فشنگ و شیفته‌ی تفنگ بودیم.

در باغچه‌ی بزرگ خانه‌ی پدربزرگ، پدربزرگ مهربان- آن Love object جاوید- سنگر می‌کندیم و گلوله میوه بلوط گرد می‌آوردیم تا هنگام نبرد فرا رسد. مدافعان و مهاجمان جز تفنگ و فشنگ و هفت‌تیر، همه شمشیر و نقاب زورو داشتند، جز من آرام‌تر که به دلیل عدم التزام عملی به مبانی جنتلمنی مورد نظر مادر تحت نظارت و کنترل خاص او بودم!

اما مهر پدربزرگ چاره ساز شد و حکمیت او گره گشا؛ و من این‌چنین شادمان و کامیاب از اسباب‌بازی‌فروشی خیابان چهارباغ عباسی اسپهان (اصفهان)، چند متر آن‌سوی کاخ هشت‌بهشت، مسلح به شمشیر و نقاب زور شدم. بگذریم که دیری نکشید که زورو قهرمان عدالت‌خواه آرمان‌گرا و حامی مستضعفان که سخت شیفته و دل‌بسته‌اش بودیم، گرفتار تیغه‌ی گیوتین سانسور شد و به جرم سرسپردگی و مزدوری تهاجم فرهنگی به سرنوشت دیگر سفیران امپریالیزم جهان خوار- تارزان، سوپرمن، بت من، اسپایدرمن، مامفی، میشل استروگف، مرد شش میلیون دلاری، جو و…- دچار گشت. چنین شد که نسل پس از من و من به همانندسازی با قهرمانانی چون زورو نپرداخت و این‌چنین خودمحور، خودبین، خودخواه و خودشیفته شد. شگفت نیست که ساده زیستی، دلاوری، گذشت، فداکاری و مددکاری تارزان قهرمان یگانه و این اسطوره‌ی جادویی کودکان را نیز نیاموختیم. با از دست رفتن تلویزیون، پیوند ما با باغچه بیشتر و بیشتر شد.

در میان جنگلی از درختان جورواجور میوه، گل‌ها و گیاهان گوناگون و حوضی با ماهی‌های قرمز، از رژه‌ی مورچه‌ها، لانه ساختن، تخم گذاشتن و جوجه آوردن پرندگان، مکر و پدرسوختگی کلاغ و نیرنگ و درنده‌خویی گربه نکته‌ها آموختیم و خستگی‌ناپذیری مورچگان و کوشش کرم‌های خاکی برایمان درس و سرمشق بود. از درخت‌ها و آلاچیق‌ها با لذت بالا می‌رفتیم و از آن بالا و بلندی نیز با واقعیت‌های هستی آشنا می‌شدیم.

آری کودکی نسل من و نسل‌های پیش از من در حوض و حیاط و باغ و باغچه گذشت و شخصیت و منش ما در آن پیکره و چهارچوب یافت. باغ و باغچه آن روزها در برنامه کودک نیم دار و نیمه‌جان هنوز جاری بود؛ ما به دیدن شوید و جعفری عادت کرده بودیم و با صدای نرم و گرم و مخملی هوشنگ لطیف پور (عباس پهلوان) در خپل و باغ گل‌ها به آرامش می‌رسیدیم.

برای خود من همیشه مایه‌ی شگفتی بوده است که میان آن‌همه کارتون و سریال چگونه این دو کارتون در ذهن خودآگاه و ناخودآگاه نسل زاده شده در نیمه‌ی نخست دهه‌ی پنجاه جایگاهی قابل‌توجه و تأمل داشته و دارد! باغ‌ها و باغچه‌ها آهسته و آرام لای عکس‌های آلبوم‌ها و گوشه‌های خاطرات محبوس و گرفتار شدند. از خپل و باغ گل‌ها یش نیز خبری نیست که نیست!

باغچه در متن زندگی کودکان ایران امروز حضور ندارد. دیگر باغچه- این فضای طبیعی و واقعی نقشی در شکل‌دهی به شأن و شخصیت و منش و خلق‌وخوی ایرانیان ایفا نمی‌کند و جای خود را در این راستا به سگا و پلی‌استیشن و اینترنت و گیم این فضاهای مصنوعی و مجازی- داده است.

نمی‌دانم در آینده، اگر کاشتن لوبیا در کاغذ جوهر خشک‌کن علوم دوم دبستان هم از دست رود، آیا تا این اندازه لج کودکان از سکه کاشتن پینوکیو در تقلید از گربه نره در خواهد آمد یا نه؟!؟

شاید اگر من به پیری و کهن‌سالی برسم، آن هنگام با گردنی افراشته به خود ببالم و پُز دهم که من آن اندازه خوش‌اقبال بوده‌ام که مزه‌ی قلعه سازی و مهمانی گرفتن (!) بر فراز درختان و خورشت خُرفه و گوجه‌سبز (!) پختن و زغال کردن سیب‌زمینی با آتش خودی (!) در میان باغچه را چشیده‌ام.

به من پیشاهنگی نرسید؛ حتی لباسش! اما چه غم که من پیشاهنگ و نه پیشاهنگ که تارزانی مادرزاد بودم! با جنگلی سبز و رنگارنگ که به سلیقه‌ی پدربزرگ و با مراقبت صادقانه باباصفرعلی باغبان پیرِساده دل و مهربان پدید آمده بود.

بسیار خوشحالم که در کارنامه‌ی کودکی‌ام ماتادوری در گاوداری باغ ابریشم و کوه‌نوردی در کوه‌ها و صخره‌های اَفجِد را نیز داشته‌ام. بی‌شک، این مزه چشیدن‌ها را مدیون پدربزرگ و مادر بزرگ مادری‌ام هستم که چنین فضاهایی را برای ما نوه‌ها تُخس و وروجک پدید آوردند. شاهکوه همواره برایم نماد و یادآور پدربزرگ مهربانم یوسف خان بهنام خواهد بود که معدن سرب آن را کشف کرد. معدنی که امروز با نام شرکت باما شناخته می‌شود. یاد پدربزرگ همیشه با ماست.

بگذریم که باغچه‌ی خانه‌ی پدری با آن بته‌های خزنده‌ی توت‌فرنگی و پنجاه‌ودو کبوتر حلال‌زاده و حرام‌زاده (!) – و باغ وسیع کاشانه‌ی مادربزرگ و پدربزرگ پدری-دکتر حسین اوحدی- با آن حوض بزرگ، درختان بلند، گل‌ها و بته‌های جورواجور و گلخانه‌ی خاطره‌انگیز با درختان نارنج پرثمر نیز خود لطف و لذت خاص خود را داشتند. تارزان در هر سه خانه کوشا بود!

مراحل رشد شناخت و تفکر کودکان

اگر تئوری و مدل شناختی پیاژه را در نظر گیریم، بهترین فضا برای رشد مراحل حسی- حرکتی (از زاده شدن تا دوسالگی)، پیش عملیاتی (دو تا هفت‌سالگی) و عملیاتی غیر انتزاعی (هفت‌تا یازده‌سالگی)، همانا باغچه است.

فضایی واقعی که کودک واقعیت‌های جهان را – آن‌چنان‌که هست – از نزدیک با چشم و گوش و دیگر حواس (بویایی، لامسه، چشایی) حس و درک می‌کند و به دستاوردها و نتایج هر مرحله می‌رسد و رشد شناختی‌اش کامل‌تر می‌شود. این دستاوردها و پیش‌فرض‌هاست که پس از یازده‌سالگی به پیدایش اندیشه‌ی انتزاعی توانمند و پیچیده می‌انجامد و استدلال منطقی استواری را پدید می‌آورد.

حضور کودک در فضای واقعی طبیعت از همان سال نخست زندگی کودک بر رشد شناختی او اثرگذار است، هرچند درک و برداشت کودک در مراحل پیش عملیاتی (دو تا هفت‌سالگی) و عملیات انتزاعی (هفت تا یازده‌سالگی) بیشتر و ژرف‌تر از مرحله حسی- حرکتی (تولد تا دوسالگی) است.

پیاژه، این روان‌شناس رشد و کودک، نظریه‌ی خود را معرفت‌شناسی تکوینی می‌نامید و آن را مطالعه‌ی شیوه‌ی به دست آوردن، تعدیل و رشد افکار و توانایی‌های انتزاعی بر اساس زیرساختی ارثی و زیستی می‌دانست.

پیاژه چهار مرحله‌ی عمده‌ی رشد را بیان کرد که منجر به قابلیت اندیشیدن در حد بزرگ‌سالان می‌شود. هر مرحله پیش‌نیاز مرحله‌ی بعد است، اما سرعت کودکان مختلف در عبور ازمراحل گوناگون به توانایی و توانمندی ذاتی آن‌ها و شرایط محیطی‌شان بستگی دارد.

سه مرحله از چهار مرحله‌ی پیاژه را پیش‌تر نام بردیم. مرحله‌ی آخر، مرحله‌ی عملیات صوری  است که از یازده‌سالگی تا پایان نوجوانی را دربرمی گیرد.

هرچند پیاژه روان‌شناس بالینی نبود و مدل شناختی خود را به حوزه‌ی مداخلات روان‌درمانی تعمیم نداد، ولی نظریه‌ی او به یکی از پایه‌های انقلاب شناختی در روان‌شناسی تبدیل‌شده است. نظریه‌ی پیاژه امروزه کاربردهای زیادی در روان‌پزشکی به‌ویژه شناخت درمانی – که از سوی آرون بک پایه‌گذاری شد- دارد. شناخت درمانی در درمان مشکلات مختلف ازجمله افسردگی، اختلالات اضطرابی، وسواس‌ها، سوءمصرف مواد، خودکشی و… به کار می‌رود؛ اما جدای از کاربردهای درمانی، نظریه‌ی پیاژه در حوزه‌ی آموزش از ارکان اصلی روان‌شناسی این حیطه بوده و هست و در موارد بسیاری چون سنجش رشد هوشی، استعداد تحصیلی، تعیین کلاس و آمادگی برای خواندن متون به‌کاررفته است.

بر اساس نظریه‌ی پیاژه، تجربه در پختگی کارکردهای شناختی نقش دارد. پیاژه در تمام نوشته‌های خود تأکید می‌کرد که هرچه محیط غنی‌تر، پیچیده‌تر و متنوع‌تر باشد، احتمال آن‌که کودک به سطح بالاتری از کارکردهای ذهنی و توانایی‌های روانی دست یابد، بیشتر می‌شود.

مراحل رشد شناخت پیاژه عبارت‌اند از:

۱- مرحله‌ی حسی- حرکتی (تولد تا دوسالگی)

مرحلیه حسی اولین مرحله رشد شناخت و تفکر است. نوزاد با مشاهده‌ی حسی شروع به آموختن می‌کند و با انجام فعالیت، کاوش و دست‌کاری محیط بر کارکردهای حرکتی خود مسلط می‌شود. از آغاز رشد، وضعیت زیستی فرد و تجارب او در هم می‌آمیزد و به یادگیری رفتاری می‌انجامد. محرکی درک می‌شود و پاسخی در پی آن به وجود می‌آید؛ اما همراه با آن نوعی آگاهی نیز پدید می‌آید که نخستین طرح‌واره یا مفهوم ابتدایی است. همچنان که نوزاد تحرک بیشتری پیدا می‌کند، طرح‌واره های جدیدتر و پیچیده‌تری بر مبنای طرح‌واره‌های پیشین ساخته می‌شود. در این مرحله ادراک‌های هندسی، بینایی و لمسی نوزاد گسترش می‌یابد. کودک فعالانه با محیط تعامل می‌کند و رفتارهای آموخته‌ی پیشین را به کار می‌بندد. برای مثال کودکی که استفاده از جغجغه را آموخته، هم اسباب‌بازی تازه‌اش را مانند آن تکان می‌دهد و هم جغجغه را به شیوه‌های تازه‌ای به کار می‌گیرد.

دستاوردهای حیاتی این دوره، پیدایش بقای شیء یا طرح واژه‌ی بقای شیء است که به معنای توانایی کودک برای فهم آن است که وجود اشیاء مستقل از به‌کارگیری آن‌ها توسط اوست. نوزاد در این مرحله یاد می‌گیرد که خود را از جهان جدا بداند. او می‌تواند انگاره‌ی اشیاء را حتی زمانی که در دید او نیستند، در ذهن خود نگه دارد. نوزاد در حدود هیجده ماهگی شروع به ساخت نمادهای ذهنی و کاربرد واژه‌ها می‌کند. این فرآیند را نمادسازی می‌نامند. نوزاد در این سن می‌تواند انگاره‌ای بینایی از توپ یا نمادی ذهنی از واژه‌ی توپ بسازد که نماینده‌ی شیء واقعی است یا بر آن دلالت می‌کند. این باز نمودهای ذهنی برای کودک مجال آن را فراهم می‌کند که وی اعمال ذهنی خود را در سطح مفهومی جدیدتری انجام دهد. دستیابی به طرح‌واره‌ی بقای شیء نشانه‌ی گذر از مرحله حسی حرکتی به مرحله‌ی پیش عملیاتی رشد است.

۲- مرحله تفکر پیش عملیاتی (دو تا هفت‌سالگی)

دومین مرحله رشد شناخت و تفکر، مرحله تفکر پیش عملیاتی است. در این مرحله کودک نمادها و زبان را گسترده‌تر از مرحله‌ی حسی حرکتی به کار می‌برد. تفکر و استدلال او شهودی است؛ یعنی یادگیری او بدون استدلال است. او نمی‌تواند منطقی یا قیاسی  بیندیشد و مفاهیمش ابتدایی است. اشیاء را می‌تواند بنامد، اما نمی‌تواند آن‌ها را طبقه‌بندی کند. تفکر پیش عملیاتی، مرحله‌ای بین تفکر بزرگ‌سال اجتماعی شده و ناخودآگاه کاملاً خودمدار  فرویدی کودک خردسال است. کودک در این مرحله بین واقعیت‌ها و رخدادها، ارتباط منطقی برقرار نمی‌کند. در آغاز این مرحله، اگر لیوانی از دست کودک بیفتد و بشکند، اوهیچ گونه درک علت و معلولی ندارد و خیال می‌کند که لیوان آماده‌ی شکستن بود واو آن را نشکست.

کودک در این مرحله نمی‌تواند شیء واحدی را در موقعیت‌های مختلف شیء یگانه ببیند. برای مثال، عروسک واحدی را در کالسکه، تخت خواب و صندلی، سه شیء مختلف تلقی می‌کند. او در این مرحله اشیاء را در ذهنش بر اساس کارکردشان بازنمایی می‌کند. مثلاً دوچرخه را سواری و سوراخ را کندن معنا می‌کند. کودک در این مرحله آغاز به بهره گرفتن مشروح‌تری از زبان و نقاشی می‌کند و از سطح گفته‌های تک‌واژه‌ای به سطح عبارات دو واژه‌ای- شامل یک اسم و یک فعل و یک فعل و یک اسم و یک مُسند ارتقا می‌یابد. مثلاً می‌گوید مامان خورد، بابا خواب.

کودکان در مرحله پیش عملیاتی، بااینکه خوب و بد را تمیز می‌دهند، نمی‌توانند از پس محذورات و دشواری‌های اخلاقی  برآیند. مثلاً هنگامی‌که از آن‌ها پرسیده می‌شود: یک نفر عمداً لیوان را شکسته و یک نفر سهواً ده لیوان را شکسته؛ کدام‌یک گناه کارتر است؟، معمولاً می‌گوید کسی که ده ظرف را سهواً شکسته مقصرتر است، چون ظرف بیشتری شکسته است. کودکان در این مرحله احساس عدالت ذاتی، ماندگار و جهان‌شمول دارند، یعنی بر این باورند که عمل بد قطعاً مجازات می‌شود. کودکان در این مرحله از رشد، خودمحور هستند، یعنی خود را مرکز عالم می‌دانند و نمی‌توانند دنیا را از چشم دیگران ببینند یا خود را جای دیگران بگذارند. آن‌ها نمی‌توانند رفتار خود را به خاطر شخص دیگری تعدیل کنند. وقتی به آن‌ها گفته می‌شود که ساکت باشند چون برادرشان باید درس بخوانند، گوش نمی‌دهند. این به این دلیل نیست که منفی کاری کرده‌اند، بلکه به خاطر تفکر خود محورانه شان نمی‌توانند موقعیت را از چشم دیگری در این نمونه، برادرشان- ببینید. (منصفانه، صادقانه و ژرف بیندیشیم، آیا ما ایرانیان در این مرحله گیر نکرده و تثبیت نشده‌ایم؟)

کودکان در این مرحله از رشد شناخت و تفکر از نوعی تفکر جادویی  به نام ثبت پدیداری استفاده می‌کنند. طبق این تنوع تفکر، واقعه‌ای که پیش از واقعه‌ی دیگر رخ‌داده علت آن است. (مثلاً برق را علت رعد می‌پندارد) نیز کودکان در این سن، نوعی تفکر به نام تفکر جاندارپندارانه  دارند؛ یعنی تمایل دارند ویژگی‌های روانی موجودات زنده مانند احساس و نیت را به وقایع و اشیای مادی نسبت دهند. ویژگی دیگر این مرحله (پیش عملیاتی)، کارکرد نشانه‌ای است. کودکان با این توانایی جدید می‌توانند چیزهایی مانند شی ء واقعه یا طرح‌واره‌ی مفهومی را به کمک یک دلالت‌کننده بازنمایی کنند. این دلالت‌کننده کارکرد بازنمودی دارد (مانند زبان، انگاره‌ای ذهنی یا ژستی سمبولیک)؛ یعنی کودکان نمادی یا نشانه‌ای را به معنای چیز دیگری به کار می‌برند. نقاشی نوعی کارکرد نشانه‌ای است که نخست به‌عنوان بازی انجام می‌شود اما درنهایت بر چیزهای جهان واقع دلالت می‌یابد.

۳- مرحله‌ی عملیات غیرانتزاعی (هفت تا یازده‌سالگی)

در مرحله سوم رشد شناخت و تفکر کودکان با اشیاء و وقایع غیر انتزاعی، واقعی و ادراک، عملیات ذهنی انجام می‌دهند و تفکر عملیاتی جانشین تفکر خود محورانه شده است. این نوع جدید تفکر مستلزم برخورد با انواع و اقسام اطلاعات خارج از وجود کودک است. ازاین‌رو اکنون کودکان می‌توانند به واقعیت‌ها از دیدگاه افراد دیگر هم بنگرند. کودکان در این مرحله شروع به استفاده از معدودی فرآیند فکری منطقی کرده‌اند و می‌توانند چیزها را (بر اساس ویژگی‌های مشترک) ردیف، منظم و گروه‌بندی کنند. استدلال قیاسی  که در آن از دو مقدمه، نتیجه‌ای منطقی گرفته می‌شود، در این مرحله پیدامی شود. برای نمونه:

الف) همه‌ی اسب‌ها پستان دارند (مقدمه)

ب) همه پستان داران خون گرم‌اند (مقدمه)، پس همه‌ی اسب‌ها خون گرم‌اند (نتیجه).

کودکان می‌تواند استدلال کنند و از قواعد مقررات پیروی نمایند. می‌توانند خود را تنظیم کرده و کم‌کم احساس اخلاقی و نظام ارزشی برای خود ایجاد کنند. در کودکانی که توجه بیش‌ازاندازه به قواعد و مقررات دارند، ممکن است رفتار وسواسی- جبری دیده شود و کودکانی که در برابر داشتن یک نظام ارزشی مقاومت می‌کنند، اغلب خودرأی و بی‌تحرک به نظر می‌رسند.

مطلوب‌ترین پیامد در این مرحله آن است که کودک به‌گونه‌ای سالم به قواعد احترام بگذارد و این را هم البته بداند که هر قاعده ممکن است استثنایی موجه و مشروع داشته باشد. ثبات ادراک عبارت است از توانایی فهم این نکته که اشیاء باوجود تغییر در شکلشان، دیگر مشخصه‌های خود را چنان حفظ می‌کنند که باعث می‌شود همان شیء پیشین شناخته شوند.

برای نمونه، اگر مومی کروی را به شکل سوسیس دراز و کلفت درآورند، کودکان می‌فهمند که در هردو حالت مقدار موم ثابت بوده است. ناتوانی از ثبات ادراک – آن‌چنان‌که در مرحله‌ی پیش عملیاتی دیده می‌شود- هنگامی دیده می‌شود که کودک بگوید سوسیس موم بیشتری دارد، چون درازتر است. بازگشت‌پذیری عبارت است از قابلیت فهم رابطه‌ی بین چیزها و دریافتن این‌که چیزی می‌تواند به چیز دیگری تبدیل شود و دوباره به شکل نخست خود برگردد (مانند آب و یخ). مهم‌ترین نشانه‌ی این‌که کودک هنوز در مرحله‌ی پیش عملیاتی است، این است که به ثبات ادراک و بازگشت‌پذیری نائل نشده باشد. توانایی کودکان برای فهم مفاهیم کمی یکی از مهم‌ترین نظریه‌های پیاژه در زمینه ی رشد شناخت است.

مقیاس‌های کمی عبارت است از جِرم، طول، تعداد، حجم و سطح. کودک هفت تا یازده‌ساله باید بتواند وقایع جهان واقع را سازمان‌دهی و مرتب کند. برخورد با آینده و احتمالات آن در مرحله‌ی عملیات صوری رخ می‌دهد.

۴- مرحله عملیات صوری (از یازده‌سالگی تا پایان نوجوانی)

مرحله چهارم رشد شناخت و تفکر تا پایان نوجوانی ادامه دارد. عملیات صوری را از آن رو به این نام خوانده‌اند که تفکر نوجوانان به شکلی صوری، بسیار منطقی، نظام‌مند و نمادین عمل می‌کند. ویژگی‌های این مرحله عبارت است از توانایی تفکر انتزاعی، استدلال قیاسی، تعریف مفاهیم و نیز پیدایش مهارت‌های جابجایی اعداد و ترکیب آن‌ها که در نتیجه نوجوانان می‌توانند مفهوم احتمالات را دریابند. آن‌ها می‌کوشند همه‌ی روابط و فرضیه‌های محتمل را برای توضیح داده‌ها و واقعیت‌ها به‌کارگیرند. در این مرحله، زبان کاربرد پیچیده‌ای می‌یابد، تابع قواعد منطق صوری و قراردادی است و ازنظر دستوری درست است. انتزاعی بودن تفکر نوجوان در دل‌بستگی آن‌ها به مباحث متنوعی مانند فلسفه، دین، اخلاق و سیاست خود را نشان می‌دهد. تفکر فرضیه‌ای قیاسی، عالی‌ترین شکل سازمان‌دهی شناخت است و افراد مجهز به آن می‌توانند فرضیه یا قضیه‌ای را طرح کنند و آن را به محک واقعیت بزنند. استدلال قیاسی حرکت از کل به جزء است و روندی پیچیده‌تر از استدلال استقرایی است که حرکت از جزء به‌کل است. ازآنجاکه نوجوانان می‌توانند در مورد اندیشه‌های خود و دیگران بیندیشند، مستعد رفتار خویش آگاهانه (خود مراقبه) هستند. هم چنان‌که می‌کوشند بر تکالیف جدید شناختی مسلط شوند، ممکن است به تفکر خودمحورانه- البته در سطحی بالاتر از گذشته- برگردند.

برای مثال، نوجوانان ممکن است خیال کنند که هر کاری را می‌توانند انجام دهند یا صرفاً با اندیشیدن به امور می‌توانند آن‌ها را اصلاح کنند. همه‌ی نوجوانان درزمانی واحد به مرحله‌ی عملیات صوری نمی‌رسند یا به میزان یکسانی از این نوع تفکر برخوردار نمی‌شوند. برخی، بسته به توانایی فردی خود و تجاربی که برایشان پیش‌آمده، ممکن است اصلاً به مرحله‌ی تفکر عملیاتی صوری نرسند و تا پایان عمر خود به شیوه‌ی عملیاتی غیرانتفاعی بیندیشند. اگر بر توصیف هر مرحله‌ی نظریه‌ی رشد شناختی پیاژه به‌گونه‌ای دقیق تأمل‌کنیم، آشکارا می‌بینیم که غنا، پیچیدگی و تنوع فضای باغچه چگونه در هر مرحله- به‌ویژه مراحل تفکر پیش عملیاتی (دو تا هفت‌سالگی) و عملیات غیر انتزاعی (هفت تا یازده‌سالگی)- می‌تواند به رشد کامل‌تر (گسترده‌تر و ژرف‌تر) اندیشه و شناخت کودک بینجامد. ادامه‌ی حضور در طبیعت- به‌ویژه در مناطق طبیعی و زیست‌محیطی بکر و خارج از شهرها، در مرحله عملیات صوری (پس از یازده‌سالگی)، نقشی به‌مراتب بیشتر از باغچه خواهد داشت و توانایی اندیشیدن انتزاعی و استدلال قیاسی و نیز تفکر فرضیه‌ای قیاسی نوجوان را به بهترین حالت ممکن تکمیل نموده و گسترش و ژرفا خواهد بخشید؛ اما رشد بی‌حساب و غیرمنطقی جمعیت در پایان دهه‌ی پنجاه و آغاز دهه‌ی شصت و هجوم روستاییان و شهرستانی‌ها به شهرهای بزرگ همراه با تورم و افزایش سرسام‌آور بهای زمین، نه‌تنها به مرگ باغچه‌ها و تبدیل آن‌ها به مجتمع‌های آپارتمانی انجامیده است، بلکه در عمل امکان ایجاد پارک‌ها و فضای سبز عمومی متناسب با جمعیت را نیز از بین برده است.

اکنون نسل‌هایی پدید می‌آیند که در زندگی آپارتمان‌نشینی، فرصت آموختن و اندیشیدن و آشنایی باتجربه‌های نو را در باغچه این فضای واقعی، جلوه‌ی طبیعت و اشانتیون گیتی ازدست‌داده‌اند و این حضور به حداکثر دقایقی ایستادن در بالکن (اگر آپارتمان بالکنی داشته باشد!) منحصر و محدودشده است. بی‌گمان، کامپیوتر، پلی‌استیشن، تلویزیون و اینترنت جایگزین خوبی برای باغچه نیستند. بعید نیست که نسل‌های بی باغچه و محبوس در آپارتمان، روح و روانی آزرده‌تر، ناآرام‌تر، افسرده‌تر و پرخاشگرتر و اندیشه‌ای کلیشه‌ای‌تر و شاید غیر انتزاعی‌تر داشته باشند. اینجاست که برگزاری جشن‌های پرمایه و معنایی چون سیزده‌بدر، سده، مهرگان، چهارشنبه‌سوری، ادری بهشت گان و مانند آن و نیز رفتن به پیک‌نیک‌های فامیلی و خانوادگی و گشت‌وگذار در کوه، دشت، چشمه‌سارها و کشت زارهای خارج از شهر و یا دست‌کم پارک‌های شهری اهمیتی صدچندان پیدا می‌کند تا زندگی آپارتمان نشینی و سوییت نشینی امروز و استودیو نشینی فردا، کودکان را از رشد سالم و کامل فکری، شخصیتی و روانی محروم و متضرر نسازد و اندیشه و شناخت و بینش و منش او را در چهارچوبی کلیشه‌ای و قالبی ماشینی دربند و اسیر نکند. اندیشه و شناخت آدمی بامطالعه و بازی نیز رشد و پیشرفت می‌کند، اما مطالعه و بازی نمی‌توانند جایگزین مشاهده و حس مستقیم و بی‌واسطه‌ی جهان هستی بشوند. باغچه برای کودک چکیده‌ی جهان هستی است که عناصر چهارگانه (باد، خاک، آب، آتش) را در آن می‌آزماید و قواعد و مقررات حیات و رازهای بقاء را در آن فرامی‌گیرد. بار دیگر به مراحل رشد اندیشه و شناخت پیاژه بنگرید. کدام محیط دیگری چون باغچه برای رشد توانایی‌های ذهنی این اندازه غنی و سرشار است؟ و در فصل مرگ باغچه‌ها چه باید و چه می‌توان کرد؟

به نظر می‌رسد نگهداری از گیاهان آپارتمانی، کاشت و رشد دادن بذرها از سوی کودکان (با حمایت والدین)، نگهداری و پرورش حیوانات خانگی و در یک‌کلام، پدید آوردن فضایی شبیه به باغچه درون آپارتمان (به‌ویژه چنانچه دارای بالکن باشد) اقدام عملی سودمندی است. این اقدام باید با بردن کودکان به پارک‌ها و باغ‌ها و گردشگاه‌های طبیعی و جدی گرفتن اکوتوریزم پیوسته و همراه شود تا نبود باغچه جبران شود. بد نیست به‌جای کارتون‌های بی‌محتوا یا پر از خشونت تلویزیون، باز همان خپل و باغ گل‌ها پخش شود، بلکه نسل میان‌سال نیز افزون بر کودکان مستفیض شوند! صدای گرم، نرم و مخملی و روح و فضای آرامش‌بخش آن از هر مسکنی برای خواب بهتر و بیشتر اثر می‌کند. پس ساعت ده و نیم شب پخش خپل است!

دوری از طبیعت و فرورفتن در زندگی ماشینی به‌خودی‌خود مشکل‌ساز خواهد بود، زیرا آدمی درنهایت، پستان داری دوپاست و اصول فیزیولوژیکی‌اش خیلی از دیگر جانوران و به‌ویژه پستان داران دور نیست. همان‌گونه که دور شدن از طبیعت برای حیوانات بیماری‌زاست، بر سلامت و رشد جسمی و روانی آدمی نیز اثرگذار است. ما پسرخاله‌ها، دخترخاله‌ها و نیز پسردایی‌هایمان هریک در گوشه‌ای از این کره‌ی خاکی روزگار می‌گذرانیم و برخی‌مان دهه‌هاست که یکدیگر را جز از دوربین آنلاین اینترنت یا عکس‌های ارسالی با پست ندیده‌ایم؛ اما آنچه ما را در چهارسوی گیتی به هم پیوند می‌دهد، همان خاطرات باغچه‌ی پدربزرگ و مادربزرگ مهربانمان در خیابان چهارباغ عباسی اسپهان (اصفهان)، درست چسبیده به هتل عالی‌قاپو است؛ باغچه‌ای که دیگر نیست و هر گوشه از آن مغازه‌ای در مجتمع تجارتی عالی‌قاپو شده است! خوب می‌دانم که تا واپسین ثانیه‌های عمرم خاطرات آن باغچه را در ذهن و روانم زنده و حاضر خواهم داشت؛ درست مانند شخصیت نخست فیلم همشهری کین که با وجود ثروتی بی‌شمار در واپسین نفس‌های زندگی نام گل رُز روی لُژ برف سواری‌اش را بر زبان می‌راند.

سال‌هاست که هر بار گذارم به گران‌فروش‌های میوه تهران می‌افتد و آلوچه قرمز را در بساط آن‌ها می‌بینم، در حافظه‌ام درخت تک افتاده‌ی کنج حیاط، پشت آجرهای هتل عالی‌قاپو- که جایگاه لانه‌ی کبوترهای چاهی آزاد و رها بود – را جستجو می‌کنم و هرگاه به نام بلوط برمی‌خورم، خاطره‌ی فشنگ‌های کودکی‌ام (!) زنده می‌شود؛ و شاید مایه‌ی شگفتی دیگران شود اگر این را هم بگویم که با دیدن قوطی کبریت به یاد گوجه‌سبز و با دیدن گوجه‌سبز به یاد قوطی کبریت می‌افتم! دلیل آن دست‌کم برای خودم واضح است؛ سوراخ میان تنه دو درخت گوجه‌سبز به‌هم‌پیوسته، جایگاه امن مخفی کردن قوطی کبریت‌های اردوگاه رزم مان بود! کسی نمی‌خواهد باور کند که باغچه دارد می‌میرد؛ اما من آن را کاملاً باور کرده‌ام. نه با همه‌ی سلول‌هایم این واقعیت تلخ را لمس کرده‌ام.

مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه مشاوره و ارزیابی خانواده و انجام تست های هوش، استعدادیابی و … فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.

naderhosseininasab بازدید : 8 سه شنبه 04 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

یکی از مسائل و مشکلات کودکان شب ادارای است. خیس کردن رختخواب در بچه‌ها یک اتفاق بسیار رایج است. در بیشتر موارد کودکان رختخواب را خیس می‌کنند زیرا بدن آنها هنوز از نظر فیزیکی قادر به خشک ماندن در شب نیست. تا زمانی که فرزند شما علائم دیگری نداشته باشد، شب‌ادراری تقریباً همیشه طبیعی است. نکته‌ٔ مهمی که باید به خاطر داشته باشید این است که شب‌ ادراری که خواب‌ادراری نیز نامیده می‌شود، کاملاً غیرارادی است، چون فرزند شما نمی‌تواند آن را کنترل کند. اما روش‌هایی وجود دارد که شما و پزشک کودک می‌توانید در این مورد به او کمک کنید. در این مطلب با این موضوع که شب‌ادراری در کودکان چرا اتفاق می‌افتد و در مورد آن چه باید کرد، آشنا شوید.

دلایل شب‌ ادراری کودک چیست؟

این علت که چرا کودکان رختخوابشان را خیس می‌کنند کاملاً مشخص نیست. اما برای بیشتر کودکان، شب‌ادراری یک مرحله‌ٔ طبیعی از رشد است و احتمالاً به یکی یا چند تا از عوامل زیر مربوط می‌شود:

بدن کودک هنوز در حال رشد است: به احتمال زیاد او رختخوابش را خیس می‌کند چون مثانه، سیستم عصبی و مغز او هنوز در حال رشد است. همان‌طور که نمی‌توانید درآمدن اولین دندانش را جلو بیندازید، رشد فیزیکی مورد نیاز برای خشک ماندن در شب را نیز نمی‌توان به تعجیل واداشت.

عامل ژنتیک نقش‌ دارد: اگر هر یک از والدین شب‌‌ادراری را تجربه کرده باشد، کودک نیز احتمال بیشتری برای تجربه‌ٔ آن خواهد داشت.

بدن کودک شب‌ها ادرار بیش از حدی تولید می‌کند: ممکن است بدن فرزندتان هنوز مقدار کافی از هورمون کاهش‌دهنده‌ٔ میزان ادرار در شب را تولید نکند. گرچه نوشیدن مایعات در زمان نزدیک به خواب نیز می‌تواند نقش داشته باشد، اما محدود کردن نوشیدن مایعات شب‌ادراری را درمان نمی‌کند.

خواب کودک بسیار عمیق است: بیدار شدن بعضی از کودکان دشوارتر از بقیه است و با وجود ارسال سیگنال پر شدن مثانه به مغز باز هم برخی کودکان به خوابشان ادامه می‌دهند.

روتین کودک مختل شده است: خیس کردن رختخواب می‌تواند وقتی اتفاق بیفتد که کودک بیش از حد خسته است، یک بیماری جزئی دارد یا دچار استرس است. تغییر بزرگی در زندگی، مثلاً تولد یک نوزاد تازه یا رفتن به مدرسه‌ٔ جدید، ممکن است خیس کردن رختخواب را بیشتر کند.

یک بیماری زمینه‌ای وجود دارد: شرایط پزشکی و شایع‌تر از همه، یبوست یا عفونت‌های دستگاه ادراری که به راحتی درمان می‌شوند، گاهی اوقات می‌توانند دلیل این مشکل باشند. خیس کردن رختخواب همچنین می‌تواند نشانه‌ای از یک بیماری جدی‌تر مانند دیابت باشد، اما این غیرمعمول است. اگر کودکتان علاوه بر شب‌ادراری، علائم نگران‌کننده‌ای نیز دارد، به پزشک او مراجعه کنید.

چه اتفاقی باید بیفتد تا کودک بتواند شب‌ها خشک بماند؟

جدول زمانی آموزش دستشویی رفتن کودکان را با دو نقطهٔ عطف جداگانه در نظر بگیرید، یعنی خشکی روز و خشکی شب. اکثر بچه‌ها تا چهار سالگی می‌توانند در طول روز خشک بمانند، اما خشکی شبانه ممکن است ماه‌ها یا حتی سال‌ها طول بکشد. خشک ماندن در شب مستلزم بالغ شدن مغز، عضلات و مثانه‌ٔ کودک و همکاری آنها با هم است. این فرایند پیچیده‌تر از خشکی روز است و نیازمند چند پیشرفت فیزیکی زیر است:

  • مثانه‌ٔ کودک باید ظرفیت کافی برای ذخیره‌ٔ ادرار تولیدشده در شب را داشته باشد.
  • بدن او نیاز به تولید هورمونی دارد که باعث می‌شود بدن شب‌ها ادرار کمتری تولید کند.
  • سیگنالی که اعصاب متصل به مثانه‌ٔ کودک به مغز او می‌فرستد باید به اندازه‌ای قوی باشد که بتواند بیدارش کند و به او بفهماند که باید به دستشویی برود.
  • عضلات کودک باید قادر باشند تا زمان رسیدن به دستشویی، جلوی ادار کردن او را بگیرند.

شب‌ادراری چه زمانی تمام می‌شود؟

به گفته‌ٔ کارشناسان طب اطفال، حدود ۹۰ درصد از کودکان شب‌ادراری را خودبه‌خود تا هفت سالگی پشت سر می‌گذارند. به همین دلیل است که بیشتر پزشکان به طور معمول روش‌های مقابله با شب‌ادراری، مانند دستگاه هشدار خیس کردن رختخواب را برای کودکان زیر هفت سال پیشنهاد نمی‌کنند، مگر اینکه کودکتان حداقل شش ماه در طول روز خشک مانده باشد، در غیر این صورت خیلی زود است که انتظار خشکی شبانه را داشته باشید.

برگشتن به پوشک شورتی یا شورت آموزشی در طول شب، اگر هنوز اندازه هستند و نشتی ندارند، می‌تواند فشار را از روی کودک برداشته و به او فرصت بلوغ فیزیکی قبل از تلاش مجدد را بدهد. گزینه‌ٔ دیگر، استفاده از شورت یک‌بارمصرف است که برای کودکان دچار شب‌ادراری طراحی شده است.

برای اینکه بفهمید چه نوع محافظتی در برابر ادرار شبانه برای فرزندتان بهتر خواهد بود، ممکن است به مقداری آزمون و خطا نیاز باشد و شاید لازم است با بزرگ‌تر شدن او، روش خود را تغییر دهید.

چطور به کودک کمک کنید رختخوابش را خیس نکند؟

برای اینکه به فرزندتان کمک کنید تختش را خیس نکند، چه کارهایی می‌توان انجام داد:

به محیط خواب کودک خود نگاه کنید: آیا سرویس بهداشتی فاصلهٔ زیادی با اتاقش دارد یا در جایی از خانه است که شب‌ها برایش ترسناک است؟ با ملایمت از او سؤال کنید که آیا دلیلی دارد که شب‌ها نمی‌خواهد به دستشویی برود؟ اگر از تاریکی می‌ترسد، به او بگویید که اشکالی ندارد شما را بیدار کند. همچنین می‌توانید کنار تختش چراغ خواب بگذارید یا چراغ راهرو را روشن بگذارید.

به مصرف مایعات کودک خود توجه داشته باشید: مهم است که بچه‌ها آب کافی بنوشند. میزان مایعات مورد نیاز آنها به عواملی مانند آب و هوا، چیزهایی که خورده‌اند و میزان فعالیت آنها بستگی دارد. این یک افسانه است که محدود کردن نوشیدن مایعات، احتمال خیس کردن رختخواب را کاهش می‌دهد. اما می‌توانید او را تشویق کنید که با فاصله‌ٔ بیشتری از ساعت خواب مایعات بنوشد و ببینید آیا این کار تأثیری دارد یا نه. سعی کنید تقریباً ۴۰ درصد از مایعات مصرفی او در صبح، ۴۰ درصد در بعدازظهر و ۲۰ درصد در شب نوشیده شود. ممکن است کودک هنوز تخت را خیس کند اما میزان رطوبت کمتر می‌شود.

رفتن به دستشویی را به بخشی از روتین قبل از خواب تبدیل کنید: مطمئن شوید که کودک شما درست قبل از خواب به دستشویی می‌رود و اگر در طول شب از خواب بیدار شد، از او سوال کنید که آیا دوست دارد از دستشویی استفاده کند یا نه. اگر تمایلی ندارد پیشنهاد کنید همراه او بروید. با این حال، تحقیقات نشان می‌دهد که بیدار کردن عمدی کودک برای رفتن به دستشویی یا بغل کردن کودک تا دستشویی در حالی که خواب است، شب‌ادراری را درمان نمی‌ کند.

روی وقفه‌های روزانه برای دستشویی رفتن نظارت کنید: کودک شما باید در طول روز به طور منظم، حدود چهار تا هفت بار به دستشویی برود. اگر به مهدکودک یا مدرسه می‌رود، مطمئن شوید که استفاده از دستشویی آنجا برایش راحت است. اگر این گونه نباشد، ممکن است از نوشیدن آب و دستشویی رفتن در طول روز خودداری کند و در عوض شب‌ها بیشتر ادرار کند.

چطور در طول گذشتن زمان شب‌ادراری به فرزندتان کمک کنید؟

برای کمک به فرزندتان برای بیشتر نشدن احساس ناخوشایندی که دارد و داشتن یک برخورد درست با کودک راهکارهای زیر را مرور کنید:

یک بزرگسال آگاه باشید: خونسرد بمانید، کودکتان را دلداری دهید، درکش کنید و اطمینان بدهید که تقصیر او نیست. کودک خود را سرزنش و مجازات نکنید. خیس کردن رختخواب غیرارادی است و کودک نمی‌تواند آن را کنترل کند. به او بگویید که بسیاری از بچه‌ها رختخواب خود را خیس می‌کنند و او تنها کسی نیست که این کار را می‌کند.

صبور باشید: مگر اینکه کودک شما حداقل شش ماه در طول روز خشک مانده باشد، در غیر این صورت هنوز خیلی زود است که شب‌ها هم خشک بماند، به خصوص اگر کودکتان هفت ساله یا کوچک‌تر باشد. اگر فرزند شما مرتباً روی تختی مرطوب از خواب بیدار می‌شود، بدنش هنوز از نظر فیزیکی بالغ نشده است. در نظر بگیرید که به پوشک شورتی یا شورت‌های آموزشی، اگر هنوز اندازه هستند و نشتی ندارند، برگردید یا ازشورت یک‌بارمصرف طراحی‌شده برای کودکان دچار شب‌ادراری استفاده کنید. به‌طورکلی، موضوع را بزرگ نکنید. فقط به لحنی اطمینان‌بخش به او بگویید که بدنش هنوز آماده‌ٔ خشک ماند در شب نیست.

بعداً امتحان کنید: صبر کنید تا کودک شما برای مدت طولانی بیشتر صبح‌ها خشک از خواب بیدار شود و سپس وقتی احساس آمادگی کرد، دوباره امتحان کنید. حتی یکی دو ماه دیگر نیز می‌تواند تفاوت زیادی ایجاد کند.

از جدول پاداش‌دهی استفاده کنید: اگر کودک شما پنج ساله یا بزرگ‌تر است، داشتن جدول پاداش‌دهی برای پیگیری پیشرفت او می‌تواند مفید باشد. فقط مطمئن شوید که به فرزندتان به خاطر چیزهایی پاداش می‌دهید که رویشان کنترل دارد. او نمی‌تواند خیس کردن رختخواب را کنترل کند، بنابراین به خاطر خشک ماندن به او پاداش ندهید یا به خاطر خیس کردن تخت پاداشی را از او دریغ نکنید. شما می‌توانید به خاطر موارد زیر به او پاداش دهید:

  • اگر این کار را مؤثر می‌دانید؛ نوشیدن مایعات بیشتر در صبح و بعدازظهر و مایعات کمتر در شب
  • دستشویی رفتن به طور مرتب در طول روز
  • رفتن به دستشویی قبل از خواب

در مورد احساسش صحبت کنید: با صراحت و صادقانه در مورد اینکه فرزندتان چه احساسی دارد صحبت کنید، اما او را مجبور نکنید که درباره‌ٔ خیس کردن رختخواب حرف بزند. اگر ناراحت شد، به او یادآوری کنید که شب‌ادراری یک اتفاق رایج است، تقصیر او نیست و هیچ دلیلی برای شرمندگی وجود ندارد. همچنین شب‌ادراری اغلب زمینه‌ٔ ارثی دارد و اگر برای شما هم چنین است، تجربه‌ٔ خودتان را برایش تعریف کنید. خیس کردن رختخواب معمولاً به دلیل مشکلات عاطفی اتفاق نمی‌افتد، اما اگر کودک شما تغییر بزرگی مانند خواهر یا برادر تازه یا رفتن به مدرسه‌ٔ جدید را تجربه کرده است، احتمال شب‌ادراری بیشتر می‌شود و وقتی اوضاع زندگی آرام شود، خیس کردن تخت احتمالاً متوقف خواهد شد. پس در این فاصله، تفاهم و همدلی خودتان را نشان دهید.

مطالعه کنید: برای بیشتر کودکان، خیس کردن رختخواب زمانی دردناک‌تر می‌شود که آنها را از فرصت‌های تعامل اجتماعی خارج از خانه بازمی‌دارد. در مورد راهکارهای مدیریت شب‌ادراری در خانه‌ٔ دیگران هم مطالعه کنید.

با پزشک کودکتان تماس بگیرید: اگر خیس کردن رختخواب باعث پریشانی کودک شما می‌شود، شب‌ادراری پس از مدت طولانی خشک ماندن دوباره شروع شده است یا اگر شب‌ادراری با علائم دیگری مانند درد هنگام دفع ادرار همراه است، با پزشک او صحبت کنید. پزشک می‌تواند وجود هر گونه بیماری زمینه‌ای را بررسی کند، به شما در مدیریت ادراری کمک کند و ممکن است راهکارهایی را پیشنهاد دهد.

مرکز جامع توانبخشی سرو در زمینه بازی درمانی کودکان اوتیسم، بیش فعالی،  اختلالات حسی، اضطرابی، پرخاشگری ،وسواسی و نافرمانی مقابله ای فعالیت می نماید. جهت تماس با کلینک جامع توانبخشی سرو باشماره تلفن های  3734-8809-021 و 09355505670 تماس حاصل فرمایید.

تعداد صفحات : 5

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 47
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 101
  • بازدید ماه : 284
  • بازدید سال : 1,034
  • بازدید کلی : 1,038